هر چند توسعه اکوتوریسم در کشور ما رشد و توسعه زیادی نداشته است، ولی علاقه گردشگران به دیدن مناطق بکر و جدید، موجب رشد نوعی طبیعت گردی بی برنامه در کشور شده است. این توسعه بخصوص در استان گیلان به دلیل وضعیت خاص طبیعی و جغرافیایی استان، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از نیمه اسفند ماه و با مساعد شدن هوا، سیل گردشگران و حضور آنان در دورافتاده ترین مناطق روستایی گیلان آغاز می شود. اما کمتر اتفاق افتاده تا مسئولان و برنامه ریزان حوزه گردشگری به تاثیرات مثبت و منفی این حضور بی رویه در حوزه زیست محیطی و فرهنگ بومی مطالعه نموده و برنامه های آموزشی و ترویجی ارائه دهند.
وجود آبشارهای متعدد، جنگلها، رودخانه و تالاب های استان گیلان همواره برای ساکنان مناطق خشک ایران جذاب است. از جمله این توسعه بی رویه، احداث تله کابین و سورتمه های ریلی در مناطق کوهستانی است که تا کمتر از 5سال پیش حتی روستاهای این محدوده ها نیز جاده زیرسازی شده نداشت. بجز تخریب بخش های زیادی از کوه ها و جنگلهای لیلاکوه در لنگرود و جنگلهای سیاه داران در تالش، تاثیرات این پروژه های سودآور اقتصادی بر فرهنگ بومی هم مورد مطالعه قرار نگرفته است. در پروژه تله کابین روستای آبچالکی در لیلاکوه در بخش هایی حتی مسیر رودخانه هم عوض شده است. بجز نسل جدید که در مدارس زبان فارسی آموخته اند، عمده ساکنان روستاهای اطراف این پروژه ها، تنها به تالشی و گیلکی سخن می گویند.
امکان سنجی بر توسعه توریسم زمستانی
با این وجود، در حوزه طبیعت گردی یکی از محققان پژوهشکده گیلان شناسی عقیده دارد، گیلان با اینکه از نظر آب و هوایی معتدل است، ولی در ارتفاعات گیلان می توان نوعی توریسم زمستانی را هم ترویج نمود.
روشن بابایی همتی، در این زمینه می گوید: سرزمین هایی که از موقعیت کوهستانی مناسبی برخوردار می باشند، می توان با اتخاذ تدابیر خاصی موقعیت ایده آلی را جهت توریسم زمستانی به وجود آورند. وجود قله درفک، مناطق ییلاقی ماسال و شاندرمن و ماسوله و ارتفاعات اشکورات و دیگر ارتفاعات سردسیر، امکان انجام ورزش های زمستانی را برای گردشگران فراهم آورده و می توان با ایجاد زیرساخت های گردشگری و ورزش های زمستانی در مناطق یاد شده، توریسم زمستانی را رونق داد.
وی می افزاید: ارتفاع برف و مدت زمانی که برف بر روی زمین باقی می ماند از جمله عواملی هستند که می توان در این نوع از توریسم برنامه ریزی کرد. ارتفاع مطلوب برف 40 تا 60 سانتی متر و در یک دوره طولانی بخصوص در درفک، فرصت گردشگری زمستانی خوبی برای استان گیلان می باشد. بابایی، همچنین پوشش گیاهی جنگلهای سرو در برخی مناطق استان گیلان را نیز- که در زمستان همواره سر سبز هستند- از دیگر منابع طبیعی نام می برد که امکان ایجاد زیرساخت های طبیعت گردی در زمستان را فرآهم می آورد.
هنوز نتوانسته ایم منابع فرهنگی و طبیعی خود را به یک جاذبه فرهنگی تبدیل کنیم.
فرزاد رشیدی، کارشناس مسوول نظارت بر دفاتر خدمات مسافرتی راهنمایان گردشگری گیلان، در این باره نظرات جدیدتری در حوزه اکوتوریسم دارد. وی معتقد است شاخه های مختلف اکوتوریسم با استفاده از «تکنیک تفسیر» می باید تببین درستی گردد. رشیدی تاکید می کند؛ ما هنوز نتوانسته ایم منابع فرهنگی و طبیعی خود را به یک جاذبه فرهنگی تبدیل کنیم.
رشیدی، توانسته به کمک یک گروه مردم نهاد و خود جوش، بخشی از فرهنگ بومی و اکوتوریسم غرب گیلان و حوزه تالاب انزلی را احصا نموده و با راه اندازی کلاس های آموزشی راهنمایان تورهای گردشگری، تلاش دارد تکنیک تفسیر و تبدیل یک مکان طبیعی به جاذبه طبیعی اثربخش را به راهنمایان تور نیز آموزش دهد.
رشیدی در پاسخ به این سئوال که ویژگی های منحصر بفرد اکوتوریسم گیلان چیست، می گوید: در یک تقسیم بندی کلی اکوتوریسم را به گونه های حیات گیاهی و جانوری می توان تقسیم کرد. گونه های جانوری هم تقسیم بندی های مختلفی دارد. مثلا جانوران مهره دار باز تقسیم به گونه پرندگان می شود. ما در کشور 440 گونه پرنده شناسایی نموده ایم که تنوع زیستی آن به اندازه کل پرندگان قاره اروپاست. از این تعداد، 230 گونه پرنده تنها در استان گیلان شناخته شده است. همین تنوع پرندگان، یک فرصت گردشگری طبیعی بی نظیر در استان است.
در مورد گونه های گیاهی نیز، «جنگلهای هیرکانی» به لحاظ قدمت و شناخت دوره زمین شناسی و همینطور وجود «سوسن چلچراغ» و گونه های «درخت انجیری»، از جمله تنوع گیاهی بکر در استان است که به ندرت در دیگر جاهای دنیا یافت می شود.
فرامرز رشیدی، فرهنگ بومی و محلی استان اعم از حوزه زبانی، تنوع محصولات کشاورزی، آداب و رسوم، آیین ها و... را از دیگر جاذبه های اکوتوریسم معرفی می کند و تاکید می کند: در حوزه سرمایه گذاری تورهایی که به قصد تجربه فرهنگ بومی به گیلان سفر می کنند؛ باید به گونه ای برنامه ریزی گردد که گردشگر بتواند بر سفره خانواده یک روستایی بنشیند، از غذای محلی همان مکان تناول کند، حتی لباس محلی آن منطقه را بپوشد و از نزدیک آداب و رسوم بومی را لمس نماید.
کارشناس مسوول نظارت بر دفاتر خدمات مسافرتی راهنمایان گردشگری گیلان، در اهمیت شناخت فرهنگ بومی در راستای حفظ این سنت ها تاکید می کند: گردشگران ما به دیگر کشورها تحت تاثیر فرهنگ کشور مقصد قرار می گیرند اما عکس آن را در تورهای گردشگری خود نمی بینیم. یعنی وقتی یک گردشگر خارجی به ایران می آید، باز مردم محلی، تحت تاثیر فرهنگ مسافر قرار می گیرند و علت آن عدم آشنایی مردمان ما به غنای فرهنگ بومی خودشان است و مطلع نیستند که گردشگر به قصد دیدن آداب و رسوم محلی به گیلان آمده است. راهنمایان تورهای گردشگری نیز با برخی تکنیک های تفسیر در حوزه منابع فرهنگی و گردشگری آشنا نیستند و مسافران تنها به گشت و گذار بی برنامه و غیر اثر بخش در طبیعت می پردازند.
سمبل های فرهنگی برگرفته از طبیعت، جاذبه های مغفول مانده در طبیعت گردی
رشیدی، برخی از آیین ها محلی برگرفته از فرهنگ کشاورزی و زندگی طبیعی مردم گیلان را تشریح نموده و به عنوان نمونه می گوید: در روزگار فقدان ماشین های کشاورزی مدرن، اگر به هر خانه روستایی می رفتید، «وَرزَه مُشت» در گوشه خانه ها آویزان بود. ورزه مشت، آخرین دسته خوشه برنج برداشت شده شالیزار خانواده است که به قصد تبرک و برکت خواهی از زمین برای سال آتی در خانه برنجکاران آویزان می شد. موقع برداشت محصول کشاورزی و زمانی که فرهنگ یاوری در گیلان رواج داشت، هرکس آخرین دسته برنج را درو می کرد، از صاحب زمین هدیه ای می گرفت و آخرین دسته خوشه های برنج به صورت سرو ته بر دیوار خانه ها آویزان می شد و زمانی که گاو ورزه یا گاو نر را در آغاز فصل آماده سازی شالیزار به بیجار می بردند، ورزه مشته را طبق آیین خاصی به گاو می دادند و عقیده داشتند باعث قوت گاو می گردد.
امروز هم در بسیاری از قهوه خانه ها و حتی برخی برنج فروشی های شهر، ورزه مشت به نشانه برکت خواهی از طبیعت آویزان است. اگر راهنمایان تور، همین ورزه مشت را برای گرشگر به عنوان یک سمبل فرهنگی درست تفسیر کنند، هم برای یک طبیعت گرد جذاب بوده و هم به فرهنگ غنی بومی احترام گذاشته اند. هم مردمان بومی با دیدن تفسیر درست و رغبت گردشگر به دانستن، به داشته های فرهنگی خود اعتماد کرده و هم گردشگر بیجارها را تخرییب نمی کند.
رشیدی تصریح می کند: جوهره ورزه مشت، احترام به یک حیوان اهلی بود. در گذشته گاو بزرگترین سرمایه یک خانواده روستایی بود و هنوز در حوزه زبانی برخی خانواده ها گاو را مار(همان مادر) تلفظ می کنند و خانواده ای که گاو نداشت، اقتصادش پویا نبود. حالا اگر تمامی سمبل های فرهنگی گیلان که حول محور گاو اجرا می شد اعم از ایین ورزه مشت، ورزا جنگ و حتی هدیه دادن گاو به نوعروس و... در کنار سفالینه گاو مارلیک طی یک فرآیند درستی برای گردشگران درست تفسیر شود، هم مردم بومی و هم گردشگری که به طبیعت پا می گذارد؛ حفظ عناصر طبیعت را وظیفه خود می داند.
این کارشناس میراث فرهنگی خاطر نشان می سازد: گروه ما در مورد 180تم فرهنگی در گیلان کار کرده و تلاش دارد این تم ها را تبدیل به تکنیک تفسیر نموده و جاذبه های طبیعی و فرهنگی گیلان را برای راهنمایان تورهای گردشگری به درستی تبیین نماید.
اگر گردشگر ارزش منابع طبیعی را درک کند، هرگز درصدد نابودی آن برنمی آید
وی به کمک سازمان مردم نهادی که تشکیل داده، سه دوره کلاس های آموزشی ویژه راهنمایان تور های گردشگری راه اندازی نموده است. شناخت و معرفی درست جاذبه های طبیعی و فرهنگی پیرامون تالاب انزلی، عمده ترین فعالیت این گروه است. رشیدی در این راستا می افزاید: بسیاری از مسافران از تالاب انزلی فقط لذت سوار شدن با قایق موتوری و دیدن گل های نیلوفر را تجربه می کنند در حالی که در تکنیک تفسیر، یک مسافر با فرهنگ و طبیعت و زندگی یک روستایی در حوزه آبی تالاب، فرهنگ معیشت ماهیگیران و حتی غذای برگرفته از تالاب آشنا می شود و در نهایت حفظ ارزش های تالاب و فرهنگ نگهداری از آن به گردشگران منتقل می گردد. به تعبیری، اگر یک گردشگر ارزش منابع طبیعی را درک کند، هرگز درصدد نابودی آن برنمی آید و اگر بتوان این درک را به گردشگران انتقال داد، طبیعت گرد حتی جلوی تخریب اکو سیستم را هم می گیرد.
رشیدی خاطر نشان می سازد: اگر فرآیند تکنیک تفسیر در انتقال پیام های فرهنگی به درستی صورت گیرد، بومیان نیز تلاش بیشتری در حفظ سمبل های فرهنگی خود اعم از حوزه زبانی، لباس محلی، آیین ها، معماری و غذاهای سنتی و حتی طبیعت پیرامون خود خواهند داشت.
به عنوان نمونه در یکی از همین تورهای گردشگری و در سفر به یکی از روستاهای غرب گیلان، پیرزنی با لباس محلی خود نزد گردشگران آمد. نوه خانواده از مادربزرگ می خواست تا لباسش را عوض کند اما پس از تفسیر ما از کارکرد این نوع پوشش و حتی خرید لباس توسط گردشگران، تاثیر مثبتی بر آن نوجوان گذاشت و موجب شد بار دیگر که ما به آن منطقه گردشگر بردیم، همان نوجوان با لباس محلی غرب گیلان به استقبال گردشگران آمد و با افتخار از پوشش بومی خود برای مسافران سخن گفت.
زمانی فرهنگ و طبیعیت برای بومی در اولویت های ارزشی قرار می گیرد که بتواند بخشی از نیازهای او را مرتفع سازد
یک کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی هم عقیده دارد؛ حوزه های فرهنگی در ارتباط تنگاتنگ با اقتصاد و معیشت مردم قرار دارند. به عبارتی زمانی فرهنگ و محیط طبیعی برای مردم در اولویت های ارزشی قرار می گیرند که بتوانند بخشی از نیازهای جسمانی او را مرتفع سازند. همان اقدامی که کشورهای توسعه یافته تحت عنوان «صنعت فرهنگ» انجام داده اند. عناصر فرهنگی و یا عناصر طبیعی به خودی خود چندان جاذبه ای برای توده مردم ندارد ولی همین عناصر اگر بتواند باری از دوش آنها بردارند برایشان اهمیت پیدا می کند.
عباس ایمانی یادآور می شود: تاثیر گذاری متقابل دو فرهنگ متفاوت است. به این معنی که تبادلات فرهنگی یکطرفه نیست، هر چند میزان تاثیر پذیری می تواند متفاوت باشد متاسفانه هنوز تحقیقات جامع ای در خصوص میزان، چگونگی و نحوه تاثیرپذیری فرهنگ بومی از فرهنگ هایی که از طرف توریسم ها عرضه می گردد، موجود نیست، بنابراین نمی توان در این مورد به گمانه زنی پرداخت.
در حوزه تاثیرات اکوتوریسم بر فرهنگ بومی، نیازمند تحقیقات طولی هستیم
این استاد دانشگاه عقیده دارد: اثرپذیری و اثرگذاری فرهنگی در یک فرایند پیچیده اتفاق افتاده و زمان بر می باشد. بنابراین در حوزه تاثیرات اکوتوریسم بر فرهنگ بومی، نیازمند تحقیقات طولی و درازمدت هستیم تا بتوان فرایند تغییر را در طول زمان رصد کرد. ضمن اینکه در عصر ارتباطات تاثیر پذیری ها و تاثیرگذاری ها دیگر صرفا به شکل فیزیکی آن یعنی حضور گردشگری با فرهنگ متفاوت مطرح نیست. اندیشه ها در عصر ارتباطات با سرعت نور در حال ردو بدل شدن است.
عباس ایمانی تاکید می کند: دورانی بود که ما شاهد تاخر فرهنگی بودیم به این معنی که ابتدا تکنولوزی به یک کشور وارد می شد و با یک فاصله طولانی مدت، فرهنگ استفاده از آن نوع تکنولوژی هویدا می گشت. اما امروزه تغییرات حوزه فرهنگی بسیار پرشتاب گشته و دیگر نمی توان از تاخر فرهنگ نسبت به تکنولوژی صحبت کرد.
جهان به طرف تبادلات فرهنگی بیشتری در حال حرکت است و اگر غفلت کنیم نه تنها کمکی به حفظ فرهنگ، طبیعت و تمامی داده هایمان نکرده ایم بلکه پتانسیل های قوت و قدرت ما به تهدید تبدیل خواهد شد.
وی خاطر نشان می سازد: توسعه ناآگاهانه صنعت گردشگری، اثرات منفی در حوزه فرهنگی بجا می گذارد. بنابراین در گام نخست باید با لحاظ کردن زیرساخت های زیست محیطی کشور و همینطور فرهنگ بومی، از تجربه های موفق دیگر کشورها استفاده نمود تا اثرات منفی این نوع صنعت توریسم را به حداقل رساند.
استاد علو اجتماعی تاکید می کند: اگر اصول اکوتوریسم به خوبی رعایت شود، نه تنها اثرات منفی به حداقل می رسد بلکه با تکیه بر توانایی مردم بومی می توان هم اقتصاد منطقه را پویا کرد و هم فرهنگ بومی را پرتوانتر نمود.
تهیه و تنظیم: مهری شیرمحمدی 13/12/94