گلستان اندیشه ایرانی

این وبلاگ معرفی ایران و یادداشت های علمی و پژوهشی در این راستا را هدف خود قرار داده است

گلستان اندیشه ایرانی

این وبلاگ معرفی ایران و یادداشت های علمی و پژوهشی در این راستا را هدف خود قرار داده است

از خیرات «آش چهارشنبه خاتون» تا آیین« عروس گولی»؛برکت خواهی از طبیعت، سمبل های فراموش شده در نوروز


طبق گاهشماری و تقویم زمانی دیلم قدیم، آغاز سال نو در گیلان و مازندران، در نیمه مرداد برگزار می شد. طبق این گاهشماری «آیین نوروز بل » جشن آغاز سال نو  در گیلان بود. این جشن نوروزی  در نیمه ی مرداد برگزار  و بین 13 تا 17 مرداد در نوسان بود و نوروز بل آغاز کوچ گله داران ساکن کوه بود.

با اینحال زمانی که ساکنان قدیم،  از کوه به سمت جلگه  آمده و کشاورز جلگه نشین شدند؛ همچون کشورهایی تحت نفوذ تمدن بین النهرین، آغاز سال نوی آنها با تولد طبیعت گره خورد و تقویم گیلان و مازندران هم  بر اساس فرهنگ کشاورزی تنظیم گشت.

 به مرور زمان، جلگه نشین هم آیین های سمبلیکی برای استقبال از نوروز فراهم آورد که  پیوند ناگسستنی با طبیعت دارد. پیوندی که در آن انسان به عنوان جزئی از طبیعت، سعی دارد با تکریم به عناصر طبیعیت، برکت بیشتری از آسمان و زمین برای سال جدیدکشاورزی بخواهد.

در استان گیلان،  یک ماه پیش از آغاز سال نو،  آیین های مبتنی بر  سمبل های کشاورزی  آغاز می گشت. تنوع  قومی از یک سو و گستردگی سرزمینی، موجب بوجود آمدن آیین های متنوع پیشواز نوروز در گیلان شده است. هرچند بسیاری از این آیین ها امروز متروک شده، ولی با تلاش دوستداران فرهنگ محلی، برخی از آنها تجدید حیات یافته اند.

تکم خوانی در غرب گیلان

به دلیل همجواری با استان ترک نشین اردبیل، در برخی شهرهای غرب استان گیلان هم آیین «تَکم خوانی» اجرا می شود. دکتر «حسن دادرس»، در مورد مراسم آیینه تَکم می نویسد: در این مراسم« تکم چی های آذری همراه عروسکی به نام تکم به شکل بز که دارای دسته ای است به شهرهای تالش، رضوانشهر، بندر انزلی و رشت می آمدند و با حرکت دادن عروسک ترانه شادی  و بهاری می خواندند.»

نویسنده  کتاب فرهنگ عامه گیلان ادامه می دهد: «عروسک  آینه تکم از جنس چوب بوده و به شکل بز می باشد که پاهای آن متحرک می باشد. در دو طرف این عروسک آینه های کوچکی می چسباندند و با تکه های پارچه و منجوق و پرک رنگین تزیین داده می شود. به دلیل وجود این آینه ها به آن آینه تکم می گویند. عروسک تکم بوسیله چوبی به طول نیم متر از سوراخ تخته ای دایره شکل می گذرد که با حرکت دست تکم چی کنترل می شود.»

نوروزی خوانان فانوس بدست

«مومن منفرد»، سردبیر «هفته نامه شریف»، در مورد یکی از رسوم رایج در تالش می گوید: یکی از رسوم  استقبال نوروز در تالش، نوروز خوانی است؛ بدین صورت که دو نفر یا بیشتر در شب های آخرین ماه سال با داشتن چراغی (فانوس چرا) به تک تک خانه های محله رفته و نوروز نامه هایی که در برگیرنده شادی، مدح امامان، یا سوگ فردی خاص و... است؛ می خواندند. نوروز خوانها معمولا با خواندن آوای« بهار آمد/ خوش آمد...» آمدن بهار و عید نوروز را به همه نوید می دهند. پس از اتمام اشعار بهاریه ، بزرگتر خانه،  هدایایی نظیر پول، حلوا، جوراب و را  به نوروزی خوانان اهدا می کند.

«منفرد» در مورد آیین های چهارشنبه سوری در شهرهای تالش زبان، یادآور می شود: به این رسم در تالش «کولی کولی چارشنبه» می گویند. تالشان با گذاشتن کوهه های  کلش  و آتش زدن و پریدن از روی آن در آخرین روز از چهارشنبه سال،  رسم دیرین  ایران زمین را بر پا می دارند. هنگام پریدن از روی آتش،  مادران  بچه های خردسال خود را بغل کرده  اشعار این روز را به زبان زیبای تالشی می خوانند.

نویسنده کتاب « تالشی مَسله ان»، از سنت «حلوا سازی» هم در تالش یاد می کند و توضیح می دهد: نوعی حلوای محلی در ماسال و شاندرمن ساخته می شود. معمولا مادربزرگ ها که در این کار مهارت دارند؛ به کمک دیگر اعضای خانواده حلوای مخصوص درست می کنند.  برشته کردن آرد و مات کردن شکر، مهارت خاصی می خواهد که از عهده زنان باتجربه برمی آید.  آرد برشته شده را در شکر  «مات آکرده » مخلوط کرده وخوب چنگ می زدند سپس گلوله هایی به اندازه یک تخم مرغ بر می داشتند  و بوسیله یک شیشه ته صاف، گلوله ها را پهن کرده و داخل حلوا را با مخلوطی از مغز گردو، زیره، زرد چوبه و دارچین پر می کنند  وآن را به شکل مستطیل یا مربع تا میکنند.

منفرد از دیگر حلواهای محلی نام  پخته شده در تالش نام می برد و تصریح می کند: حلوای ضیابری، تونییه حلوا، دنگییه حلوا و .. از دیگر شیرینی هایی بود که برای سفره نوروز آماده می کنند. در گذشته، این آماده سازی ها بصورت دسته جمعی بود  و زنان تالشی هنگام ساخت حلوا خاطرات گذشته، نقل ها، ضرب المثل ها و چیستان های تالشی را باز خوانی می کردند و همین فرهنگ یاوری، باعث انتقال فرهنگ محلی به نسل های جدیرتر می شد.

  ادامه مطلب ...

اکوتوریسم بی برنامه گیلان/ ورزه مشت را کسی نمی شناسد


سال 2002 بود که سازمان ملل، آن سال را سال اکوتوریسم نام نهاد و هدفش آن بود تا تجربیات گذشته را در زمینه اکوتوریسم مورد واکاوی قرار دهد و فواید و معایب توسعه اکوتوریسم در حوزه طبیعت و گونه های مختلف حیات و همچنین تاثیر آن بر فرهنگها و جوامع محلی و بومی را مورد بررسی قرار دهد.

توسعه طبیعت گردی بی برنامه در گیلان

هر چند توسعه اکوتوریسم در کشور ما رشد و توسعه زیادی نداشته است، ولی علاقه گردشگران به دیدن مناطق بکر و جدید، موجب رشد نوعی طبیعت گردی بی برنامه در کشور شده است. این توسعه بخصوص در استان گیلان به دلیل وضعیت خاص طبیعی و جغرافیایی استان، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. از نیمه اسفند ماه و با مساعد شدن هوا، سیل گردشگران  و حضور آنان در دورافتاده ترین مناطق روستایی گیلان آغاز می شود. اما کمتر اتفاق افتاده تا مسئولان و برنامه ریزان حوزه گردشگری به تاثیرات مثبت و منفی این حضور بی رویه در حوزه زیست محیطی و فرهنگ بومی مطالعه نموده و برنامه های آموزشی و ترویجی ارائه دهند.

وجود آبشارهای متعدد، جنگلها، رودخانه و تالاب های استان گیلان همواره برای ساکنان مناطق خشک ایران جذاب  است. از جمله این توسعه بی رویه، احداث تله کابین و سورتمه های ریلی در مناطق کوهستانی است که تا کمتر از 5سال پیش حتی روستاهای این محدوده ها نیز جاده زیرسازی شده نداشت. بجز تخریب بخش های زیادی از کوه ها و جنگلهای لیلاکوه در لنگرود و جنگلهای سیاه داران در تالش، تاثیرات این پروژه های سودآور اقتصادی بر فرهنگ بومی هم مورد مطالعه قرار نگرفته است. در پروژه تله کابین روستای آبچالکی در لیلاکوه در بخش هایی حتی مسیر رودخانه هم عوض شده است. بجز نسل جدید که در مدارس زبان فارسی آموخته اند، عمده ساکنان روستاهای اطراف این پروژه ها، تنها به تالشی و گیلکی سخن می گویند.

  ادامه مطلب ...

آیین های پیشواز نوروز در گیلان با فرهنگ کشاورزی گره خورده است


تخریب طبیعت ، با فرهنگ احترام به طبیعت ما ایراینیان همخوانی ندارد.

کشورهایی که تحت نفوذ تمدن بین النهرین بوده اند، آغاز سال نو آنها با تولد طبیعت گره خورده است. تقویم این کشورها بر اساس فرهنگ کشاورزی تنظیم شده است.

در کشورهایی که تحت نفوذ فرهنگ بین النهرین بوده اند، هماهنگی و همزادی با طبیعت به چشم می خورد. حوزه نفوذ این تفکر در کشورهایی که پیشتر جزو ایران بزرگ بودند، دیده می شود و مهمترین این فرهنگ، برپایی آیین های نوروزی است که با رویش گیاهان پیوند دارد.

 در استان گیلان،  یک ماه پیش از آغاز سال نو،  آیین های مبتنی بر کشاورزی هم آغاز می گشت.

تنوع آیین های پیشواز نوروز در گیلان

یک مردم شناس در این باره می گوید: تنوع آیین های پیشواز نوروز در گیلان، نشان از پیوند ما با طبیعت دارد و تنوع قومی موجب تعدد این آیین هایی شده که بن مایه آنها احترام به طبیعت و برکت خواهی برای سال جدید کشاورزی است. این آیین ها، به آیین های «جلگه نشین» و «کوه نشینان» تقسیم می گردند و تنوع آن در استان گیلان، بستگی به پراکندگی و نوع معیشت هر منطقه دارد.

«هوشنگ عباسی» یادآور می شود: در اکثر این آیین ها، ساختار نمایشی با موسیقی، طنز و حرکات نمایشی وجود دارد. مثلا در «نوروز خوانی»، دسته های 3یا 4نفری از نوروز خوانها روستا به روستا به راه افتاده و اشعار «بهاریه» در استقبال نوروز می خواندند. گاهی در این اشعار رویدادهای زمان و مسایل سیاسی هم چاشنی  می شد.

«عروس گولی» آیین نمایشی مخصوص جلگه نشین ها و با  موزیک و کمدی در رفتار و گفتار همراه بود. اعضای نمایش شامل؛ یک غول و یک پیرمرد و دو نوجوان که خود را به شکل «کاس خانم» و «ناز خانم» در می آوردند و ترانه های عروس گولی را در حین اجرا می خواندند. این نمایش با موسقی سرنا و نقاره و بعد از غروب خورشید آغاز می شد و گروه نمایشی، در محلات مختلف به راه می افتادند و یک عده تماشاچی هم معمولا همراهیشان می کردند. غول کلاه حصیری به سر داشت و صورتش را سیاه می کرد و با رقیب خود که پیرمرد بود می جنگید.

نویسنده کتاب «آیین های سنتی در گیلان»، «رابچره» را از دیگر نمایش های آیینی پیش از نوروز نام می برد و در توصیف آن می افزاید: رابچره مخصوص دامداران بود، معمولا جوانی در پوست بز یا پوست آهو  می رفت و گروه نمایشی با گرداندن آن در محلات، شعرهای مخصوص می خواندند.

آیین «بره اندازی» در مناطق رودبار برگزار می شد؛ پیشانی بره ای را با پارچه های رنگین می آراستند و چند نوجوان در مناطق مختلف به راه افتاده و وارد خانه های بدون حصار می شدند. نوجوانان بره را آهسته داخل خانه می انداختند و صاحب خانه که می دانست این بره پیک نوروزی است، هدیه ای  به گردن بره بسته و  به بیرون خانه هدایت می کرد.

 وی تصریح می کند: این آیین با اندکی تفاوت در مناطق صومعه سرا« شال اندازی» و یا «آیینه طاق دونی» بود. نوجوانان، آیینه ای را با پارچه های رنگی و یا گیاه کیش (شمشاد) که همیشه سبز بود تزیین می کردند و  آیینه را داخل خانه می انداختند و صاحبخانه هم هدیه ای به آیینه می بست و بیرون خانه می گذاشت.

آش چهارشنبه خاتون و استعانت از طبیعت

هوشنگ عباسی خاطر نشان می سازد: آیین چهارشنبه سوری نیز با طبیعت گره خورده بود.  در گذشته مردم در شب چهارشنبه سوری، آشی درست می کردند که به آن « چهارشنبه خاتون» می گفتند. این آش با استفاده از سبزی های محلی تهیه می شد. مردم جلگه نشین، 7  نوع گیاه محلی و کوه نشین ها 40 نوع گیاه را از کوهستان های اطراف جمع کرده و با آن آش درست کرده، و خیرات می کردند و عقیده داشتند این خیرات موجب برکت به زندگی می شود.

کاشت «قلنج دار» هم در سحرگاه چهارشنبه سوری صورت می گرفت و معمولا جوانانی که می خواستند شجاعت خود را ثابت کنند، سحرگاه، نهال درختی را به پشت گرفته و  برعکس راه می رفتند و در مکان خاصی نهال را می کاشتند. مردم عقیده داشتند، خوردن میوه این درخت موجب می شد فرد به بیماری قلنج دچار نگردد.

آیین های نوروزی وابستگی انسان به طبیعت را به نمایش می گذاشت

یک پژوهشگر مطالعات فرهنگی نیز می گوید: در تمام ایران، پیشواز نورز با  سبز کردن دانه های خوراکی آغاز و با رفتن به طبیعت پایان می یافت. کشاورزان نیت کرده و 7نوع دانه خوراکی را  سبز می کردند و عقیده داشتند، هر دانه ای بهتر رشد کند، باید همان دانه را به عنوان محصول کشاورزی سال بکارند. پایان نورز نیز با رفتن به طبیعت و سبزه به آب انداختن پایان می گرفت.

عباس ایمانی می افزاید: در همه این آیین ها، انسان خود را وابسته به طبیعت دانسته و از طبیعت خواستار برکت و افزایش روزی می شد. مثلا سبزه  به آب انداختن، در حقیقت درخواست از الهه آناهیتا، الهه آب بود تا باران بیشتری برای رشد گیاه بباراند و مردم در واقع به آب هدیه می دادند تا سال پرمحصولی داشته باشند.

این استاد دانشگاه، آیین نمایشی «پیربابو» در گیلان یا «حاجی فیروز» در استان های مرکزی،  را سمبل جنگ بین خدای نباتی با دیو خشکی می داند و تصریح می کند: این آیین ها، سمبل اسطوره خدای نباتی تمدن بین النهرین است که خدای نباتی سالی یک بار کشته می شود و با رفتن به زیر زمین یا همان دنیای مردگان، با صورتی سیاه از زمین روییده می شود و زندگی نویی را آغاز می کند. این آیین برگرفته از اسطوره دموزی است که بعدها  به شکل داستان «سیا وخش» یا «سیاوش» در فرهنگ ما باز تولید شده است.

وی تاکید می کند؛ پنجم اسفند ماه، روز زمین والهه اسفندارمز بود، الهه ای که ریواسی را رویاند تا اولین زوج ایرانی با ریشه نباتی متولد شوند. اولین زوج ایرانی در فرهنگ ما خواستگاه نباتی داشت و آنها پیوند خود را با گره زدن سبزه های روییده از زمین جشن گرفتند.

اگرتحلیل درستی از فرهنگ نیاکان خود داشته باشیم، می بینیم، آغاز بهار، با قرار دادن سبزه بر سفره هفت سین بود و پایان آن با گره زدن سبزه و آرزوی خوشبختی و سبزه ای که  به آب می اندازیم.

نگاه صرف مادی به طبیعت، پیامد مدرنیته است

این استاد دانشگاه در مورد ضرورت حفظ آیین های گذشته با محوریت حفظ طبیعت می افزاید: در ترویج آیین های گذشته می باید، جوهره آن که همانا حفظ و نگهداری محیط زیست است، ملاک قرار گیرد و حفظ محیط زیست به صورت یک ارزش اجتماعی ترویج گردد.

وی تاکید می کند: یکی از پیامدهای مدرنیته، نگاه مادی صرف به طبیعت است و در این نوع نگاه تنها بهره اقتصادی مورد توجه قرار می گرد. این است که ما می بینیم در 13 فروردین که روز طبیعت نامگذاری شده ، تنها بهره مندی از طبیعت مورد توجه قرار می گیرد و تخریب طبیعت پس از 13 فرودین ، با فرهنگ احترام به طبیعت ما ایراینیان همخوانی ندارد.

تهیه و تنظیم: مهری شیرمحمدی 8/12/94

از حوض خانه ها تا تجارت ماهیان زینتی/ماهی قرمز کوچولو، پایان برج حوت را نوید می دهد


ماهی قرمز کوچولو، پایان برج حوت را نوید می دهد

آخرین ماه سال که می شود، سرو کله ماهی های مینیاتوری و رنگارنگ  هم پیدا می شود.  ماهی هایی که واپسین روزهای «برج حوت» یا ماهی را نوید می دهد. ماهی های قرمز در تنگ بلوری جست و خیز می کنند تا آخرین دقایق روزهای سال کهنه سپری شود. اگر نیک بنگریم، زایش ماهی ها در آخرین ماه سال رخ می دهد، زایشی که در کل طبیعت رخ داده و زندگی و برکت را برای سال جدید به ارمغان می آورد.

 هرسال مردم با خرید ماهی های قرمز و قرار دادن آن بر سفره های ترمه تحویل سال نو، در آخرین لحظات سال قدیم، نظاره گر جست و خیز ماهی ها در فضای تَنگ این دنیای بلوری می شوند، دنیایی که با وجود کوچکی در عالم کیهانی، باز می تواند پیام آور  زندگی و صلح در بهار باشد.

امروزه بسیاری از مردم خیلی راحت و آسوده  با خرید چند ماهی تزینی، ملزومات سفره هفت سین خود را مهیا می کنند. خرید و فروش ماهیان زینتی در اواخر سال، به یک تجارت سودآور بدل شده است.  اما در گذشته تهیه همین ماهی کار آسانی نبود. برخی که اصلا ماهی بر سفره هفت سین نمی گذاشتند و هنوز هم برخی دوستداران طبیعت عقیده دارند، ماهی از ملزومات سفره هفت سین نیست و نباید زندگی یک موجود زنده را به خطر انداخت.

اما با این حال، حضور یک موجود زنده و حرکات آن برای اعضای خانواده و بخصوص کودکان توام با شادی و نشاط بوده و هست.

صید ماهی سفره هفت سین توسط کودکان

وجود رودخانه ها پرآب در جای جای گیلان از یک سو و محصور نشدن کودکان و نوجوانان در فضای تنگ آپارتمانها موجب می شد، کودکان گیلانی خود دست به کار شده و از رودخانه ها و تالاب های محل زندگی خود ماهی سفره هفت سین را صید کنند.

از چند هفته مانده به عید، صید ماهی توسط کودکان مهمترین تفریح دو دهه پیش بود. علی امینی، به یاد دارد سالهایی را که رودخانه لنگرود هنوز تا این اندازه آلوده  نبود و از یک ماه مانده به عید مهمترین تفریحش با کودکان محل، درست کردن تور ماهیگیری و صید ماهی در رودخانه پر آب لنگرود بود.

  ادامه مطلب ...

عمارتی 200ساله با گچبریهای قجری/سفالهای پوسیده و بارانی که به گچبریهای عمارت سیگارودی آسیب می زند

عمارتی 200ساله با گچبریهای قجری

او درباره عمارت اجدادی اش می گوید: عمارت در اوایل دوره قاجار ساخته شده و بیش از200 سال قدمت دارد، پدر من «حسن» و پدربزرگم «شمس» و پدر و پدرانش در این خانه زندگی کرده اند. من و عموزاده هایم در بچگی در این خانه بزرگ شده ایم. در این عمارت دو طبقه زمانی که من بچه بودم، 4خانواده زندگی می کردند.

صدرالدین سال دقیق ساخت عمارت را نمی داند ولی به گفته او 17سال پیش، کارشناسی از میراث فرهنگی تهران برای تخمین قدمت بنا آمده، از  نقوش گچ بریهای تالار و نوع چوب و مصالح، قدمت بنا را به اوایل دوره قاجار منسوب دانسته است.

خانواده صدرالدین به احترام عارف پیشه بودن پدربزرگش، نام فامیل عارفی را برگزیده اند. وی در مورد ساخت این بنا یادآور می شود: آنگونه که از پدربزرگم شنیده بودم، عمده مصالح عمارت؛ خشت و آهک و ساروج و آجر است که در همین محیط تولید شده، اجداد ما در همین حوالی کوره زده و خشت ساخته اند. آهک را از شوروی در بندر چمخاله وارد کرده و با اسب و قاطر به سیگارود می آورند. ستون های عمارت از چوب درخت آزاد است که بدون میخ بهم چفت شده. داخل عمارت شومینه هایی دارد که در قدیم  با هیزم گرم می شد و کل عمارت را گرم می کرد.

به گفته صدرالدین، معمار و استادکار این بنا فردی قزوینی بوده و معماری این بنا را به شیوه استان های مرکزی، درونگرا ساخته است. سالن طبقه فوقانی دارای گچ بریهای زیبا و پنجره های ارسی با شیشه های رنگی است. عمارت در اصل دو تالار بزرگ با پنجره های ارسی مشبک و اتاق های تودرتو داشته، ولی در سالهای سکونت 4 خانواده، بخشی از سالن های هر دو طبقه با تیغه بندی، جداسازی  و صاحب 12اتاق شده است.

سرویس های بهداشتی الحاقی و نفوذ رطوبت

 از دیگر ملحقات ساختمان، اضافه شدن چند باب سرویس بهداشتی و روشویی در تالارهای هر دو طبقه است که به بنا آسیب زده. یک راه پله آهنی نیز از جبهه شرقی به بنا اضافه شده و 11پله آهنی خواهندگان را به طبقه فوقانی رهنمون می گردد.

سفالهای پوسیده و سقفی که چکه می کند

صدرالدین یادآور می شود: نگهداری بنایی که ثبت میراثی شده، بدون حمایت های مادی سازمان میراث فرهنگی، برای وراث سخت و هزینه بردار است. خود من شخصا امسال برای مرمت بخشی از سفالها مبلغ 2میلیون و 450هزار تومان هزینه کرده ام. ولی کل سفالها باید تعویض شود، در بارندگی های اخیر سقف چکه  می کرد.

گشتی در این بنای میراثی، میزان فرسودگی را برای هر بیینده ای مشهود می کند. تیرکهای سقف، در برخی قسمت ها کنده شده، برخی ستون های چوبی از جنس درخت آزاد ، توسط وراث با چوب نراد تعویض شده است ولی ستون ها و چوب های کف تالار پوسیده شده و می باید تعویض گردد. برخی شیشه های رنگی پنجره های ارسی شکسته است. سقف بنا چکه می کند و می توان تشتی را در میانه حسینیه دید که آب باران را در خود نگه داشته است.  مرمت سقف های سفالی در این سالها بسیار مشکل شده، حتی اگر سفال قرمز هم پیدا شود، استاد کار سفالچین دُرّ نایابی شده است.

محمود حیدریان، کارشناس میراث فرهنگی در مورد این بنا می گوید: این بنا با توجه به قرار گیری در  روستایی به همین نام و سکونت خاندان سیگارودی  به «عمارت سیگارودی» معروف شده، مالکیت اثر در زمان ثبت گزارش میراث، متعلق به 4ورثه است.

وی می افزاید: این عمارت معماری کاملا سنتی دارد و مهترین برجستگی عمارت، نقاشی و گچبریهای سالن طبقه فوقانی و اطراف شومینه است. سالن طبقه بالا از قدیم نقش حسینیه را داشته و به دلیل تزیینات گچبری ، مهمترین بخش ساختمان محسوب می گردد.

کیومرث حاج احمدی، دیگر گزارشگر این بنا ادامه می دهد: نرده ها و در های چوبی و تیرکهای چوبی کنده کاری شده در سر ستون های تالار، از دیگر ویژگی های معماری این بناست. چوب های سقف نیز تزیینات معماری گیلان را در خود دارد.

 

عمارت سیگارودی، در بیست و هفتم مهرماه 1386 و به شماره 20268 در فهرست بناهای ثبت شده میراثی قرار گرفت. ولی سکونت فصلی برخی ورثه در داخل عمارت، موجب شده درب این عمارت عملا به روی گردشگران بسته باشد. تعجب انگیزتر عمارتی یکپارچه که در زمان ثبت میراث فرهنگی، فاقد پلاک ثبتی بوده حالا توسط شورای روستای سیگارود صاحب دو پلاک پستی شده است!

مکث؛

زمزمه هایی برای تخصیص اعتبار در ماه آتی برای مرمت این بنا از سوی میراث فرهنگی شنیده می شود. امید است میراث فرهنگی برای مرمت این بنا تعجیل نماید. با وضعیت فرسودگی بنا و سقفی که مدام چکه می کند و نفوذ رطوبت سرویس های بهداشتی به چوب های تالار، امید زیادی به پابرجا ماندن عمارت زیبای سیگارودی نیست.

 

دیدار از عمارت سیگارودی صبح جمعه 23بهمن 1394

تهیه و تنظیم: مهری شیرمحمدی 26/11/94

«عمارت سیگارودی» یکی از بناهای ارزشمند دوره قاجاردر استان گیلان است که از زمان ساخت، کارکرد تجمعات مردمی در ایام محرم  را داشته است.

 برای دیدن این عمارت زیبا می باید به «روستای سیگارود» در حوالی شهر « شلمان» بروید. از جاده اصلی مسیر دسترسی لنگرود به رودسر، بعد از روستاهای «دریاسر»، «فتیده» و «گل سفید» و نرسیده به شهر شلمان، تابلوی روستای سیگارود در ریفوژ میانی خیابان دیده می شود. قبل از پل رودخانه شلمان، تابلوی کوچه ای در راست به نام« کوچه شورای روستای سیگارود» خودنمایی می کند. به داخل کوچه رفته و امتداد رودخانه عمیق و وسیع شلمان رود را ادامه دهید.  بعد از پل آهنی شلمان رود و در مسیر رودخانه، تابلوی خیابان «سید رضا کمالی» دیده می شود، کمی جلوتر بعد از گذر از پیچ جاده ، تابلوی «کوچه عمارت» دیده می شود. ورودی اصلی عمارت در چند قدمی جاده است. عمارتی بدون حصار که در پشت انبوه بوته های تمشک وحشی و درختان مرکبات، معماری سنتی گیلان را باز می تاباند.

وجه تسمیه سیگارود، از نام نوعی اردک وحشی به نام «سیکا» گرفته شده که قبلا در رودخانه شلمان به وفور یافت می شد  و اکنون نسل آن منقرض شده است.

عمارتی که تنها 10 روزدرب آن باز است

«عمارت سیگارودی»، بنایی است دو طبقه، مربع شکل و کاملا قرینه که دورتا دور آن را در هر دو طبقه تالار چوبی فراگرفته است. سقف عمارت سفالی است. و از سه جهت پنجره های مشبک ارسی با شیشه های رنگی دارد. نرده های تالار ساده  و در طبقه نخست به شکل ضربدری است. از قدیم تالارهای عمارت حکم حسینیه را داشته و مردم سیگارود، شلمان و روستاهای اطراف برای عزاداری به این حسینیه می آیند. به گفته «صدرالدین عارفی»، یکی از وراثی که در مجاورت این بنا منزل دارد، درب عمارت تنها در دهه محرم و برای مراسم عزاداری بازمی گردد.

صدرالدین عارفی، دانش آموخته دبیرستان شاهپور رشت و بازنشسته وزارت کشور است. با که90 سال سن، حافظه خوبی دارد او به یاد دارد در زمان کدام وزیر و استاندار این بنا به ثبت تاریخی رسیده، حتی وعده های محقق نشده مسئولان میراث فرهنگی را طی چندین سال اخیر بخاطر دارد. بودجه هایی که برای مرمت این خانه به تصویب می رسیده، ولی میراث فرهنگی برای مرمت بناهای دیگر هزینه می کرده  است.

  ادامه مطلب ...