گلستان اندیشه ایرانی

این وبلاگ معرفی ایران و یادداشت های علمی و پژوهشی در این راستا را هدف خود قرار داده است

گلستان اندیشه ایرانی

این وبلاگ معرفی ایران و یادداشت های علمی و پژوهشی در این راستا را هدف خود قرار داده است

پناهگاهی به قدمت دیرینه سنگی؛ غار میراثی خلوشت آغول دامها شده است


پناهگاه صخره ای خلوشت در شهرستان رودبار، بخش عمارلو، دهستان جیرنده و در روستای خلوشت قرار دارد. این پناهگاه به شماره 11746 در تاریخ 24/12/1383 در فهرست آثار فرهنگی کشور به ثبت رسید. اول بار یک دانشجوی باستان شناسی  متوجه پناهگاهی صخره ای در یکی از دورافتاده ترین روستاهای عمارلو شد. کاوشهای بعدی باستان شناسی  آثاری را از دل این غار صخره ای استخراج کرد که قدمت آن را به دوره «پارینه سنگی» می رساند.  پناهگی که در عصر شکار محل اتراق شکارچیان دره شاهرود بوده  و آثار دوران هخامنشاین، پارتیان و حتی دوره قاجار هم در حریم آن کشف شده است.

 صدها سال است این اثر میراثی که یافته های جدیدی را در حوزه سکونتگاه های اولیه البرز نشان می دهد، به عنوان آغول دام استفاده می شود.

وقتی از سمت روستای «بیورزین لوشان» به سمت «شهر جیرنده» می روید، بعد از معدن سنگرود و در یک پیچ تند، حفره های صخره مانندی را می بینید که جلوی این صخره ها را با تخته سنگهای صاف سنگ چین کرده اند. تازه به یاد سکونتگاه های داخل کوه در «بامیان افغانستان» می افتید که چشمتان به انباشت فضولات دامی فشرده شده ای می افتد که روستاییان به منظور استفاده از سوخت زمستانی لابه لای صخره ها برای خشک کردن روی هم چیده اند. هیچ تابلویی در آن اطراف نیست تا یک اثر ثبت شده میراثی فرهنگی گیلان را معرفی کند.

مشرف به همین صخره ها و در دامنه کوه، چند خانه گلی باسقفی کوتاه و دیوارهای سنگی جلب توجه می کند. نه می توان آن را روستا نامید نه خانه ای درخور زندگی یک روستایی. تصور زندگی در چنین بیغوله هایی بدن اولین امکانات زندگی از قیبل آب شرب و برق بنظر محال می رسد. تمام دارایی اهالی این روستا که «خلوشت» نام دارد؛ دام هایی است که در فصل تابستان به ییلاقات عمارلو برده اند و همه مایملک آبا و اجدادیشان همین پناهگاه صخره ای است که با سنگ چین کردن ورودی آن دام هایشان را از گزند سرما و حیوانان وحشی محافظت می کنند.

خلوشتی ها فقیرترین دامداران  گیلان

دهیار یکی از روستاهای اطراف در مورد این اثر میراث فرهنگی می گوید: پناهگاه های صخره ای خلوشت به گفته  مدیر پایگاه میراث عمارلو،  قدمت «پارینه سنگی» دارد. پایین جاده جایی که پناهگاه صخره ای مشرف به دامنه کوه است؛ یک عده دامدار ساکن هستند و از این پناهگاه به عنوان آغول دام استفاده می کنند.

رضا سمیع پور می افزاید: بیش ازیکصد سال است که این پناهگاه توسط اهای خلوشت به عنوان آغول استفاده می شود. از قدیم الایام اهالی روستا جلوی دیواره سنگی را با تخته سنگهای صاف مسدود کرده  و با ایجاد این دیواره سنگی یک جور آغول دام ساخته اند.

وی تاکید می کند: با اینکه سال 1383 پایگاه میراث فرهنگی عمارلو، این اثر را ثبت ملی کرد، ولی حتی یک تابلوی معرفی اثر هم در محدوده این پناهگاه نصب نکرده است.

به گفته این دهیار، خلوشتی ها، دامداران پراکنده ای هستند که جمعیت آنها به30خانورا هم نمی رسد. تعداد 15خانوار در روستای «وَنان» و تعدادی نیز بالاتر از سنگرود ساکنند، حدود 6خانوار هم پایین همین صخره میراثی گذران می کنند. این روستا و ساکنانش از جمله فقیرترین ساکنان منطقه اند و در اسفناکترین شکلی روزگار می گذرانند.

پناهگاه شکارچیان دره شاهرود

یکی از کارشناسان ثبت و حریم میراث با اشاره به پرونده ثبتی این اثر می گوید: این پناهگاه برگرفته از نام دهکده خَلوَشت (با سکون لام شین و ت) می باشد که با جهت جنوبی- جنوبی شرقی بدان مشرف است. با توجه به ویژگی های پناهگاه و شمار اندک مصنوعات سنگی بدست آمده در دامنه پناهگاه، می توان احتمال داد که  این مکان، پناهگاه موقت گروه های شکارچی بوده که در مسیر حرکت خود از دره شاهرود به ارتفاعات بالاتر و بالعکس در این مکان اتراق می کرده اند.

فاطمه اسماعیل پور با اشاره به حفاریهای صورت گرفته در این مکان می افزاید: با توجه به مصنوعات سنگی بدست آمده در این مکان، می توان قدمت اثر فوق را به دوره پارینه سنگی منتسب دانست. کشف چنین پناهگاه صخره ای در ناحیه عمارلوی گیلان، نقطه آغازی است برای  مطالعات پارینه سنگی  در این بخش ناشناخته .

وی تاکید می کند: البته نمونه سفالهای متعدد دوره پارتی و تعداد اندکی سفال مربوط به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول  هم  در دامنه این پناهگاه یافت شده و احتمال می رود در دوران پارتی هم به عنوان سکونتگاه بوده است.

اسماعیل پور یادآور می شود: این پناهگاه برای اول بار در سال 79 توسط «حسین عبدی»،  دانشجوی کارشناسی باستان شناسی مورد شناسایی قرار گرفت و توسط هیات بررس و شناسایی شاهرود(عمارلو) مورد بررسی قرار گرفت و گزارش آن  و مقاله ای هم در مورد این اثر در «مجله باستان شناسی و تاریخ» به چاپ رسید. این پناهگاه البته توسط هیات مشترک ایران و ژاپن مورد بازدید و بررسی قرار گرفت که در گزارش بررسی هیات مشترک ایران و زاپن به کرانه باختری سفید رود  در شناسایی سال  1381 نیز آمده است.

مالکیت پناهگاه در دست منابع طبیعی است

در پرونده ثبت شده در میراث فرهنگی اشاره ای به نوع کاربری فعلی این اثر تاریخی نشده است و تنها اشاره دارد که مالکیت این پناهگاه دیرینه سنگی،  در دست منابع طبیعی است و میراث تنها حریم پیشنهادی برای ثبت اثر  درنظر گرفته که از دهانه پناهگاه تا حدود 1000متر ساخت و ساز در حریم ممنوع است.

با اینکه در پرونده این اثر، قدمت را دوره «پارینه سنگی» ثبت کرده اند؛ ولی کارشناس مسئول ثبت بناهای میراثی گیلان، دوران آن را کمی متاخرتر و به دوران «نوسنگی» نسبت می دهد.

کشف مصنوعات سنگی دوران نوسنگی

 دکتر مهدی میرصالحی درباره پناهگاه صخره ای خلوشت می گوید: با اینکه کارشناسان ثبت میراث در آن سال اعلام کردند که این پناهگاه ها مربوط به پارینه سنگی است، اما شواهد و قرائن نشان می دهد این صخره های سنگی مربوط به دوره نوسنگی است.

وی ویژگی های سه دوره سنگی را برشمرده و یادآور می شود: مهمترین شاخصه دوران پارینه سنگی کشف ابزراهای ضمخت سنگی است که عموما ارتفاعی به اندازه 20سانتی متر دارند. اما در دوره نوسنگی کمتر تبرسنگهای ضمخت می بینیم و بیشتر سرتیرهای تراش خورده هستند.قدمت عمده اشیا بدست آمده در استان گیلان در حفاریها، مربوط به دوران نوسنگی است.

این مقام مسئول به کاربری  این اثر ثبت شده اشاره می کند و توضیح می دهد: قبل از ثبت اثر، این غارها به عنوان آغول دام اهالی استفاده می شد و با توجه به دور افتادگی این اثر و همچنین تعدد و پراکندگی دیگر آثار ثبت شده در گیلان، برای سازمان مقدور نیست نگهبان دائمی بگذارد، میراث فرهنگی نه نیروی انسانی کافی  و نه درآمدی بدین منظور دارد.

مشارکت های مردمی مهمترین مولفه در حفظ آثار فرهنگی

میرصالحی مهمترین مولفه در حفظ میراث نیاکان را مشارکت های مردمی توصیف می کند و یادآور می شود: ده های گذشته، سازمان میراث فرهنگی واحدی به نام انجمن های فرهنگی داشت که مردم داوطلبانه در شهر، روستا ، بخش و محله خود حافظ بناهای میراثی خود بودند. اما برخی سوء استفاده ها و حفاریهای غیر مجاز توسط معدودی از اعضای این انجمن ها، موجب تعطیلی آن شد.

به سراغ سرپرست گروه کاوشگر این اثر رفته ایم، ولی جهانی، مسئول پژوهشگاه و رئیس باستان شناسی میراث استان که در شناسایی و بررسی این اثر حضور داشته هم قدمت این پناهگاه را به دوره «نوسنگی» می رساند و  دوره پارینه سنگی ثبت شده در پرونده را اشتباه می خواند!

آثار دوره هخامنشی و پارتی در غار خلوشت

این اثر وقتی جالب توجه تر می شود که می شنویم این پناهگاه بعد از دوره شکار هم مورد استفاده بوده و آثار دوران هخامنشیان،  پارتیان  و تا دوره قاجار را نیز در خود داشته است.

ولی جهانی، با اشاره به کاربری غارها و پناهگاه های صخره ای در زندگی دامدادران سنتی گیلان می گوید:از گذشته تاکنون چنین مکانهایی به عنوان آغول دام استفاده می شد  و خوبی این شکل استفاده به این است که بازدیدکنندگان این اثر، هنوز هم می توانند زندگی سنتی 5000سال قبل دامداران منطقه را از نزدیک ببینند.

وی به موقعیت روستای خلوشت در پایین دره اشاره می کند و می افزاید: هرچند تعداد سکونتگاه مشرف به این پناهگاه انگشت شمار است، اما این مکان حالت اسکان موقت برای دامداران خلوشتی را دارد و نسل اند نسل  از این پناهگاه به عنوان آغول دام استفاده می کردند.

جهانی تاکید می کند: محدوده حریم برای این اثر ثبت شده در نظر گرفته شده است و اهالی اجازه خاکبرداری و ساخت و ساز در محدوده حریم را ندارند ولی خارج کردن کاربری این اثر از حالت آغول، نیاز به برنامه ریزی در شورای مسئولان استان دارد. بدوا می باید مالکیت جدیدی برای دامداران آن محدوده تعیین نمود تا اسکان جدیدی داشته باشند و این موضوع مسلما هزینه بر است. همچنین برای اجرای برنامه گردشگری می باید برنامه جامعی تدوین نمود.

 پناهگاه صخره ای خلوشت همچنان آغول دام می ماند؛ اعتبار نداریم

مدیر پایگاه میراث فرهنگی منطقه عمارلو هم می گوید: اگر میراث با تحکم بخواهد با این دامداران برخورد نماید شاهد تبعات اجتماعی خواهد بود. عین الله عزیزپور، می افزاید: اهالی خلوشت این پناهگاه را ملک شخصی خود می دانند، بارها میراث منطقه خواست در این رابطه اقدام نماید ولی موفق نشده است.

وی ، به کمبود اعتبارات میراث فرهنگی در حفظ و نگهداری بناهای شاخص عمارلو اشاره نموده و می افزاید: چندین اثر تاریخی در دهستان جیرنده است که درصورت تامین اعتبار به منظور بهسازی می تواند برای منطقه درآمدزایی نمود ولی کمبود اعتبارات میراث از یک سو و عدم تعامل دیگر مسئولان شهرستان و شهرداری جیرنده مانع از  مرمت و تغییرکاربری چنین بناهایی شده است.

وی تاکید می کند: در شرایط فعلی، آغول ماندن این پناهگاه توسط دامداران خلوشت، در عمل به حفظ آن کمک می کند. زیرا میراث منطقه نیروی انسانی و اعتبار لازم برای محافظت از این پناهگاه صخره ای را ندارد.

تهیه و تنظیم: مهری شیرمحمدی 23/4/95

بازدید از پناهگاه: 15/3/95

معماری کشورهای دارای تمدن چوب به موزه میراث روستایی گیلان می آید؛ تبادل معماری چوبی گیلان به کشورهای اروپای شمالی و ژاپن


جدی است و سختکوش. منضبط و هدفمند. صفاتی که بیشتر کارکنان موزه میراث روستایی گیلان به بنیانگذار موزه روستایی نسبت می دهند. نام «دکتر محمود طالقانی» که پیش کشیده می شود، تاثیر جدیت یک مدیر باسواد را می توان در چهره کارکان موزه دید.

در ورودی موزه میراث روستایی به سراغش می روم نگاهش عمیق است و روبه جلو. گرد سپیدی  بر موهایش نشسته، اما ذره ای از اراده و توانش کاسته نشده است.  برای دانش آموخته دکترای علوم اجتماعی و رئیس پژوهشکده تحقیقات کاربردی فرهنگ ایرانی دانشگاه تهران، حرف از بازنشستگی هنوز زود است. برای او  بهره برداری از آخرین فازهای موزه میراث روستایی گیلان، تازه اول کار است. آغازی برای احداث چنین موزه هایی در دیگر استانهای کشور. خوشحال است از اینکه دکتر نوبخت، معاون اول رئیس جمهور به او خبر داده اعتبار لازم برای احداث موزه میراث روستایی گلستان هم تامین شده است. او امیدوار است اعتبار لازم برای فاز دهم موزه  موزه روستایی گیلان هم تامین شود. فازهایی که قرار است معماری کشورهای صاحب تمدن چوب  به گیلان بیاید و معماری بومی گیلان برای شناسایی بیشتر به دیگر کشورها برود.

-        جنابعالی در مصاحبه هایتان همواره نگران خود را از رشد مدرنیته در کشور بدون نگاه به ریشه ها را ابراز کرده اید،  بخصوص در حوزه معماری!

واقعا همین طور است. ما سنت های گذشته مان را به بهانه ای که می خواهیم مدرن شویم کنار گذاشه ایم در حالیکه یکی از پیش شرط های مدرنیته  یا وارد شدن به مرحله مدرن شدن، نگاه به گذشته است یعنی میراث گذشته برای رفتن به جلو لازم است. متاسفانه ما با گذشته خودمان گسیختگی پیدا کرده ایم، بویژه با گذشته نزدیک به خودمان قطع رابطه  پیدا کرده ایم و به منظور جایگزینی به گذشته دور -که قابل لمس و بهره برداری نیست- چنگ زده ایم. همین امر باعث شده در ساخت و ساز های جدید، تجربه صد سال پیش را کنار بگذاریم.

چطور شد که از آوارهای زلزله مهیب سال 69 منجیل،  جوانه احداث موزه روستایی گیلان سربرآورد؟

زلزله مهیب تابستان 1369 که گیلان، زنجان و قزوین را لرزاند، خرابی زیادی به بار آورد. من به چشم خودم آوارهای سهمگین، را دیدم مهمترین آورا تخریب معمکاری سنتی ما بود.

 وقتی مامور بررسی ابعاد زلزله در منجیل و رودبار شدم، متوجه یک نکته در معماری سنتی شدم. عمده آسیب در بافت سنتی متوجه خانه هایی بود که یا رها شده بودند و یا بطور غیر اصولی مرمت شده بودند. یعنی بخش قدیمی خانه سالم مانده بود و بخش جدیدی که با بلوک و سیمان و تیر آهن ساخته شده بود، تلفات و خسارت بیشتری ایجاد کرده بود. هرکدام از خانه هایی که مرمت شده  و نگهداری شده بودند، به ندرت آسیب در آنها مشاهده می شد و تلفات جانی هم در همین معماری سنتی حفظ شده به هیچ وجهه مشاهده نمی شد. خانه هایی که رها شده  و یا غیر اصولی بازسازی شده بودند؛ به شدت آسیب دیده و تلفات زیادی را هم داشتند.

جنابعالی مدلهای اکوموزه را در کشورهای اروپایی دیده بودید، موزه میراث روستایی گیلان الگوبرداری از آلزاس فرانسه بود؟

ما هیچ وقت از هیچ موزه ای الگوبرداری نکردیم، چون نمی توانستیم الگوبرداری کنیم موزه میراث روستایی گیلان هیچ شباهتی به موزه آلزاس فرانسه ندارد.

 من در ابتدای کار 5تن از همکارانم را برای گذراندن دوره فن «واچینی» و «دوباره چینی» به «آلزاس فرانسه» فرستادم . مشکل ما این است که در دانشکده های معماری ما هیچ وقت درس واچینی و دوباره چینی را نمی دهند، در بهترین شرایط درس تخریب می دهند. گروه معماری من به هیچ وجه نمی دانستند  چگونه می شود یک خانه چوبی را «واچینی» کرد، باید می رفتند و این دوره را می دیدند. در همین راستا ما یک همکاری با اکوموزه آلزاس داشتیم، آن هم تحت نظارت سازمان یونسکو و با سازماندهی وزارت فرهنگ فرانسه، 5تن از همکاران ما متشکل از سه معمار و دو مردم شناس به مدت 4ماه در آلزاس، فن واچینی را  دوره دیدند.

از همان روزهای نخست احداث موزه میراث روستایی، جنابعالی تلاش داشتید این موزه را به عنوان منطقه نمونه گردشگری بین المللی در هیات وزیران ثبت نماید.  ظاهرا در دولت نهم موفق شدید.

در دولت نهم اینجا به عنوان منطقه نمونه گردشگری بین المللی تعیین شد، ولی همه روی کاغذ است یعنی همانطور که در گیلان- تاجاییکه حافظه من یاری می کند- حدود 10 حوزه منطقه گردشگری ملی و نمونه در سفر استانی دولت وقت معرفی شده اما اگر اکنون بررسی کنید، عملا وجود خارجی ندارند. تنها مکانی که در خلال سفر استانی رئیس جمهور وقت در استانداری گیلان، پیرامون آن بحث شد و وجود خارجی داشت، همین موزه میراث روستایی بود، باقی مناطق نمونه گردشگری را قرار بود ایجاد کنند.

مشکل بزرگ فرهنگ ما، بویژه در بین مسئولان این است که مدام از افعال آینده استفاده می شود؛ قرار است ایجاد شود، قرار است منطقه نمونه گردشگری  شود. بروید و بررسی کنید مصوبات سفر استانی دولت نهم به عنوان ایجاد مناطق نمونه گردشگری که وعده داده شد، کدامیک اجرایی شده است؟!  به استثنای موزه میراث روستایی گیلان که از قبل هم ایجاد شده بود؛ کدام حوزه نمونه گردشگری ایجاد شده ؟! یا اصلا کدام منطقه گردشگری را توسعه داده اند.

در مورد فاز دهم توضیح دهید گویا در این فاز تبادلات فرهنگی بین ملتها قرار است صورت گیرد.

در فاز دهم قرار است ، از کشورهایی که صاحب تمدن چوب  و خانه های چوبی هستند مثل کره، ژاپن، اروپای مرکزی و اروپای شمالی  یک نمونه از معماری چوب آنها را بیاوریم به موزه میراث روستایی گیلان و یک نمونه از معماری چوب گیلان را به آنها هدیه دهیم. واسط این کار هم یونسکو خواهد بود. این تبادل فرهنگ معماری به این دلیل صورت می گیرد که بازدید کننده ایرانی و غیر ایرانی  بتواند یک مقایسه ای بین فن ، دانش و زیباشناسی معماری  تمدن های حوزه چوب داشته باشد. ولی بخاطر کمبود اعتبار تاکنون نتوانسته ایم گام عملی برداریم.

احداث موزه روستایی استان گلستان در چه مرحله ای است؟

2 سال است راجع به احداث موزه گلستان مطالعه می کنیم، تیرماه سال گذشته  هم به اتفاق آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور و دکتر سلطانی فر، رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور،  برای آغاز بکار احداث به گلستان رفتیم، اما مطالعات ما نشان می دهد خیلی سخت می توانیم خانه اصیل روستایی در گلستان پیدا کنیم. یعنی طی  سالهای اخیر بسیاری از خانه های روستایی گلستان با معماری سنتی کاملا تخریب شده است. یعنی اگر ما در همین تابستان امسال و در بهترین شرایط تا سال آینده بسیج نشویم، همین تعداد محدود خانه هایی که باقی مانده، تا دو سال دیگر باقی نخواهد ماند.

 

دکتر طالقانی، در پایان از حمایت های بی دریغی که طی این سالها برای توسعه موزه صورت گرفته، تشکر می کند و ادامه می دهد: شروع و توسعه این موزه با حمایت و همت شخص آقای سلطانی فر به عنوان استاندار وقت گیلان و دکتر نوبخت بوده است. حتی طی این سالهایی که ایشان مسئولیت رسمی و دولتی هم نداشتند، حمایت و پشتیبانی کردند. دولت نهم هم واقعا کمک کرد، اما با روی کار آمدن دولت دهم عملا توسعه موزه میراث روستایی گیلان متوقف شد.

در دولت یازدهم اراده بسیار قوی است برای تدوام کار موزه و ایجاد و توسعه این حرکت فرهنگی حتی در سایر استانها  منتها دولت کمبود اعتبار دارد.

تهیه و تنظیم: مهری شیرمحمدی22/4/95

فرصت گردشگری که مغفول مانده؛ تنها یک اثر از مجموعه بناهای میراثی تمیجان ثبت میراثی شده است


« تمیجان»  روزگاری مرکز حکومت سلاطین کیایی بود. اکنون اما، از آن همه رونق کیائیان، چند اثر تاریخی باقی مانده که تنها یک اثر پیش از انقلاب در فهرست بناهای تاریخی به ثبت رسیده است. دهکده تمیجان بر سر راه املش و یک فرسخی غرب رودسر قرار داردو بناهای تاریخی و نیمه ویران آن  از جمله «ضرابخانه شاه اسماعیل صفوی» نشان می دهد که روزی بسیار آبادان بوده است.

«تمیجان» بر اساس یادداشت های لوئی رابینو، کنسول انگلیس، نه روستای کوچک فعلی بلکه منطقه ای وسیع و مرکز حکومت رانکوه  بود و تا سال 1839 میلادی که لنگرود ضمیمه رانکوه شد؛ مرکزیت رانکوه  را داشت

 زلزله 890هجری و حمله سلطان «حسام الدین فومنی» در سالهای 908 و 910 و 914، عملا آبادانی تمیجان بزرگ را از بین برد. و با سقوط سلاطین کیایی در سال 1000 هجری(92-1591)، تمیجان  بزرگ رو به انحطاط رفت.

مسجد جامع تمیجان با مناره فروافتاده

یکی از بناهای تاریخی تمیجان که متاسفانه مورد بی مهری زیادی قرار گرفته، مسجد جامع تمیجان است. این مسجد دقیقا روبروی پل تاریخی تمیجان و  بر سر راه معروف شاه عباس- که در سراسر مازندران و گیلان کشیده بود-  قرار دارد.  مسجدی  تاریخی با معماری بومی و سقفی سفالین که دربهای جدیدش رو به آفتاب شرق گشوده می شود.

شادروان دکتر ستوده دوبار از بنای این مسجد دیدن نموده و هربار تغییرات بنا را گزارش داده است. به نوشته وی، بنای مسجد از آجر است. فیلیپائی که مقطع آن ستاره ای شکل است، در وسط بناست که سرکشی (حمالی) بر آن قرار دارد و واشانهای سقف بر دیوارهای دو طرف و این سرکش متکی است.

براساس یادداشت های ستوده، درب و پنجره های مسجد چوبین بوده ولی حالا آهن جای چوب را گرفته است. این پزوهشگر درباره کتیبه مسجد می نویسد: در این مسجد سنگ مرمری سفیدی به درازای 50 و پهنای 25سانتی متر است که این عبارات بر آن حک شده است: « لا اله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله بتاریخ شهر ذیقعده الحرام سنه 1075 حاجی محمد صالح تیمجانی ولد حاجی خور توفیق ساختن حوض و لاکه و منار یافت یارب ذخیره روز موعودش گردان»

هم اینک اثری از  مناره و حوض نیست ولی ستوده دهه 40آثار مناره ها را گزارش داده است ولی تیرماه 1350که ستوده مجدد از بنا دیدار داشته، آثار مناره ها هم از بین رفته بود.

تاریخ کتیبه ثابت می کند که بنای اصلی مسجد بسیار قدیمی تر از مناره ها بوده است.

آثار بازار و ضرابخانه تمیجان

رسول علیزاده، یکی از اهالی تمیجان قدمت تمیجان را یادآور شده و می گوید:  پیرامون مسجد جامع بازار تمیجان بود که حالا اثری از آن نیست.

وی می افزاید: در دهکده تمیجان، در زمان سلطنت شاه اسماعیل اول، ضرابخانه ای بنا شده بوده و بر اساس آنچه در منابع مکتوب آمده، سکه های این ضرابخانه هم تا امروز هست. خوشبختانه هنوز خرابه های  این ضرابخانه در مسیر رودخانه بزرگ پلرود در تمیجان موجود است ولی بر اثر رشد بیش از حد گیاهان بر خرابه ها تنها توسط اهالی قابل شناسایی است.

علیزاده به بقاع  و گورستانهای تمیجان اشاره دارد و می افزاید: بقعه معروف به« خانم آستانه» و بقعه معروف به دو برادران «سید مبین و سید معین» معماری سنتی گیلان را داراد و لازم است میراث فرهنگی برای جلوگیری از تخریب و دستکاری در معماری آن، این بقعه ها را در فهرست بناهای تاریخی کشور ثبت نماید.

علیزاده تمیجانی اشاره دارد که در گذشته های دور بازار تمیجان بسیار رونق داشته است. در همین زمینه سید ظهیرالدین مرعشی، نویسنده  کتاب «تاریخ گیلان و دیلمستان»  رونق بازار تمیجان را گزارش می دهد و می نویسد: بازار پررونق تمیجان به دست حاکم وقت  به« سرگرواب نو» منتقل می شود . اما به خاطر ناراحتی تمیجانی ها از این نقل و انتقال از سرزمین آباو اجدادی مجدد بازار به تمیجان منتقل می گردد.

نقاشی های مذهبی بقعه دوبرادران از بین رفت

 بقعه آقا سید معین و آقا سید مبین در امتداد  مسجد جامع تمیجان و بر سر راه فرعی رودسر قرار دارد.

به گفته ی یکی از اهالی تمیجان و به استناد شجره نامه موجود، این دو سادات  از پسران امام موسی کاظم(ع) بوده و در بین اهالی به دو برادران معروف هستند. اطراف بقعه  گورستان و درختان تنومند آزادی است که به گفته اهالی در هنگام تعریض جاده 12عدد از این درختان بلند  قطع شد در حالی که اداره راه می توانست مسیر جاده را در سوی دیگر تعریض داده و مانع از قطع این درختان کهنسال شود.

بنای بقعه قدیمی است و  همانند بسیاری از بقعه های گیلان از سه طرف ایوان وسیع دارد. سقف واشان کشی، و پل کوبی شده و سقف سراسر سفال است. صندوق مرقد چوبی و قدیمی است و بر بدنه آن نوعی مشبک کاری ساده صورت گرفته است.

بر اساس یادداشت های کتاب گیلان، دیوارهای داخلی بقعه  نقاشی های مذهبی داشته است ولی هم اکنون نقاشی ها با گچ پوشیده شده و این عدم توجه میراث فرهنگی را در ثبت چنین بنایی نشان می دهد. بر اساس کتاب مذکور یکی از قدیمی ترین سنگ قبرهای گورستان بقعه، تاریخ 1120ق /1708 میلادی را نشان می دهد. این تاریخ نشان می دهد بنای این بقعه می باید بسیار قدیمی تر از چیزی باشد که حالا رویت می شود. دورتا دور ایوان را اهالی با شیشه های بلند پوشانده اند و چوب های ایوان جای خود را به ستون های بنظر آهنی داده اند.

اما روستایی با این پیشینه تاریخی، تنها یک بنای ثبت شده میراثی دارد. پل آجری تمیجان در سال 54 توسط میراث فرهنگی وقت ثبت تاریخی شده است و پس از ان دیگر هیچ.

وعده ای برای ثبت بناهای میراثی و امید به تحقق آن

مسئول ثبت و حریم میراث فرهنگی گیلان در پاسخ به این سئوال که چرا با ثبت بناهای تاریخی تمیجان، مانع از دخل و تصرف در معماری بومی آن نمی شوید؛ می گوید:  تعدد بناها و پراکندگی آن در استان گیلان مانعی است که می توان به کمک مشارکت های مردمی در معرفی آثار مرتفع کرد.

سید مهدی میر صالحی با اشاره به بقعه دوبرادران تمیجان یادآور می شود: این بقعه با وجود مرمت های غیر اصولی همچنان دارای ویژگی های معماری بومی هست و می توان برای ثبت میراثی آن در فهرست بناهای کشور اقدام نمود.

وی درباره مسجد تاریخی تمیجان هم می گوید: متاسفانه مسجد تمیجان در دوره های مختلف دچار دستکاری های متعدد شده و اصالت معماری خود را تا حدودی از دست داده است.

میر صالحی وعده می دهد از بنای مسجد و بقعه  دیدار کرده و در صورت داران بودن شرایط  و ویژگی های معماری بومی، برای معرفی جهت ثبت در آثار فرهنگی کشور اقدام نماید.

مکث؛

تمیجان بزرگ روزگاری بسیار آبادان بوده است. بناهای تاریخی تمیجان تنها محدود به مسجد جامع، بقاعی با معماری بومی، ضرابخانه  و پل سید علی کیا نیست. براساس گزارش دوستداران فرهنگی و بناهای تاریخی، در حوالی رودخانه پُلُرود در تمیجان چند پل خشتی کوچکتر از پل بزرگ تمیجان وجود دارد. بی شک ثبت چنین بناهایی و معرفی یک مجموعه بنای تاریخی در تمیجان فرصت گردشگری مناسبی برای منطقه است که از دید مسئولان پوشیده مانده است.

تهیه و تنظیم: مهری شیرمحمدی 20/4/95

پوست و روده های اهدایی عید قربان، پایه های اولین مدرسه لنگرود را بنا نهاد



بعد از انقلاب مشروطه، نظام یادگیری از مکتب خانه ها به مدارس رفت. با احداث و قانون اجبار برای رفتن به مدرسه برای دختران و پسران، پس از سالهای 1304 خورشیدی، آموزش و پرورش کشور تحول اساسی یافت.

در گیلان، ابتدا مدارس در خانه های اسیتجاری تشکیل و به مرور مدارسی احداث شدند. تاریخچه آموزش و پرورش هر شهری ناگفته های زیادی دارد که مکتوب نشده، به سراغ یکی از محققین رفتیم که خود دانش آموخته اولین مدرسه لنگرود بود. محمد محمدی بندری، شاعر و پژوهشگر لنگرودی حرف های تازه ای درباره تاریخچه آموزش و پرورش لنگرود دارد.

-          اولین مدرسه لنگرود در چه سالی و چگونه ساخته شد؟

 اولین مدرسه در لنگرود که با کاربری مدرسه احداث شد، نامش «پوست و روده» بود. شاید از این نام تعجب کنید ولی چگونگی ساخت آن داستان جالبی دارد.

درزادگاه من  64 نفر انسان های خوش فکر و پولدار انجمنی تشکیل و پایه های لنگرود مترقی را بنیان نهادند. من عکس این افراد را هم دارم. بسیاری از کارهای نوین فرهنگی بدست آنها انجام شد.

زمانیکه رشت صاحب «انجمن امیدِّ ترقی» شد، در لنگرود هم ،  یک انجمن فرهنگی  تشکیل و برای اول بار بنیان آموزش و پرورش نوین گذاشته شد.

روزنامه «خیرالکلام»، افصح المتکلمین املشی در شماره 76 مورخ1327 قمری اشاره ای به خبر ساخت اولین مدرسه در لنگرود دارد. 13 شماره بعد از آن،  خیرالکلام گزارش می دهد که شخصی، به نام «مصباح السلطنه» مدرسه ای به نام «فتحیه»تاسیس کرده، پس فتحیه اولین مدرسه در لنگرود بود. بعد مدرسه «همت دانش» بوسیله «عبدالرحیم فرهنگی» بوجود آمد. وی جزو همان64 نفر بود. عبدالرحیم افتخاری در همین مدرسه درس می داد.

بعدا همت داشن تعطیل و بجای آن مدرسه «حشمتیه» تاسیس شد. مدارسی که نام بردم در خانه های استیجاری تشکیل شده بود. بعدها یکی از اعضای انجمن، از خانواده مرحوم مسیحا، زمینی تا مدرسه بسازند.

انجمن، جلسه ای برای ساخت مدرسه تشکیل داد. نزدیک عید قربان بود. بزرگان مجلس افرادی نظیر مرحوم امینی، دیلمی، هاشم لی و... تصمیم گرفتند، صبح روز قربان تقسیم شوند و بروند خانه مردمی و پوست و روده قربانی را بگیرند و برای ساخت مدرسه هزینه کنند.

-          شخصیت هایی مثل مرحوم امینی از متمکنین و البته خیرین لنگرود بودند، چرا دنبال جمع کردن پوست و روده  رفتند؟!

هر کدام  از این افراد، خودشان به تنهایی می توانستند چند مدرسه درست کنند. منتها می خواستند همه مردم در این حرکت فرهنگی سهیم باشند. به همین دلیل اولین مدرسه ساخته شده در لنگرود ؛ نامش «پوست و روده» بود. بعد از مدتی دیدند کلمه پوست و روده یک مقدار توی ذوق می زند، نام مدرسه را «داریوش» نامگذاری کردند.

-           خود شما هم در مدرسه پوست و روده درس خوانده اید؟

بله سال 1325خورشیدی. ابتدا تنها دبستان بود، بعدها دبیرستان هم شد من جزو سومین گروه دانش آموختگان دبیرستان بودم. همشاگردی من افرادی نظیر: ابراهیم شکیبایی و حسین درتاج  شعرای بزرگی هستند. نادر و مظفر بالایی هم از چهره های شناخته شده اند.

-          گویا عکس مدرسه پوست و روده و اعضای انجمن فرهنگی لنگرود را هم در اختیار دارید.

این عکس مربوط به یکی از مراسم هایی است که در مدرسه برگزار شده. حیاط مدرسه طاق نصرت زده اند و جمعیتی از دانش آموزان و بزرگان لنگرود نشسته اند. من چند سال پیش با آخرین بازمانده این عکس که «شعبانی» نام دارد صحبت کردم.

گویا آن روز مراسم جشن درختکاری بوده ، در تصویر هم می بینید دانش آموزان دارند درخت می کارند. در این عکس تمام رجال شهر در ردیف جلو نشسته اند. اکثر اعضای 64نفر انجمن ترقی هم هستند.

-          ظاهرا یکی از اعضای انجمن اصلا گیلانی نبود! و شما او را پدر فرهنگ شرق گیلانی معرفی می کنید.

 

آقای حبیبی در اصل اصفهانی بود. بواسطه ازدواج دخترش در لنگرود ماندگار شد. حبیبی، رییس فرهنگ لنگرود بود. دامادش دکتر «شمس الدین ابوالهدی» قبل از انقلاب یکی دوبار هم نماینده لنگرود در مجلس شد. حبیبی، در زمان نهضت جنگل «رییس کمیسر فرهنگی میرزا کوچک خان» هم بود و عکس او را هم با لباس جنگلیان  در اختیار دارم. حبیبی مدارس رودسر، رحیم آباد، کومله و املش  را هم بنیانگذاری کرد. به همین خاطر حبیبی را باید« پدر فرهنگ شرق گیلان» دانست.

-          سرنوشت مدرسه پوست و روده چه شد؟

 مساحت زمین اهدایی مسیحا خیلی زیاد بود. حتی من به یاددارم بیشتر حیاط مدرسه جنگل بود. بعدها بخش های زیادی از حیاط مدرسه در تصرف برخی دستگاه های دولتی درآمد. بخشی از حیاط را سپاه تملک کرد و ضلع شرقی هم باشگاه ورزشی شد.  بخشی،  هم توسط فرانسوی ها یک مدرسه پیش ساخته بزرگ شد که اکنون آموزش و پرورش لنگرود است.

-         یعنی بنای قدیمی که در این عکس می بینیم، از بین رفت!

مدرسه اولیه که در این عکس می بینید، هنوز سرجاش هست. منتها یک بار در آتش سوزی احتمالا سالهای 37  سوخت ولی مدرسه را  به همان شکل اولیه مرمت و بهسازی کردند. بنای قدیمی اولین مدرسه نوین لنگرود در گوشه حیاط «مدرسه بعث» هنوز موجود است.

 

-          اولین مدرسه دخترانه لنگرود چه زمانی ساخته شد؟

سال دقیقش را حضو ر ذهن ندارم، اولین مدرسه «دارالمعلمین نسوان» نام داشت و «عزت السلطنه رصدی» مدیرش بود؛ زنی خلاق و مبتکر که خیلی زود رئیس دارالمعلمین گیلان شد. این خانم تا بعد از انقلاب  هم زنده بود. دخترش در لنگرود زنده است و اخیرا دیدم در رسانه ها به عنوان مسن ترین بانوی کتاب خوان گیلان معرفی شده است.

مکان اولین مدرسه دخترانه لنگرود اجاره ای بود و بعدها به «عفت» تغییر نام داد. این مدرسه هنوز در کوچه ای به همین نام و روبروی بیمارستان امینی موجود است.

-          و آخرین سخن؛

می خواهم از شخصی یاد کنم که به فرهنگ لنگرود خیلی خدمت کرد؛ «محمد شریعت محرری» سالها رئیس «فرهنگ و اوقاف و صنایع مستظرفه» بود . مدتی هم مدیر عامل جمعیت هلال احمر لنگرود بود و مدیریت شایسته ای داشت. وی یادداشت هایی در مورد تاریخچه آموزش و پرورش لنگرود و همچنین بهداری های لنگرود دارد که در اختیار بنده است. وی نام تک تک روسای آموزش و پرورش منطقه را با ذکر سال و سنوات  و مهمترین خدمت فرهنگی نوشته است.

شریعت  سال 1332، که کودتا شد، رئیس فرهنگ بود. در آن سالها معلم هایی با گرایش های چپ زندانی یا فراری شدند.آن زمان لنگرود یک دبیرستان داریوش 5کلاسه پسرانه و یک دبیرستان 3کلاسه دخترانه عفت داشت وبه دلیل نداشتن دبیر، دستور تعطیلی دبیرستانها صادر شد.

شریعت مقاومت کرد و نگذاشت دبیرستانها تعطیل شود. یادم هست از تمام پزشکان خواست تا داوطلبانه در مدارس درس بدهند؛ دکتر مظفری و دکتر طلوعی از جمله این پزشکان بودند. خود محرر هم داوطلبانه درس می داد.

 

کتابخانه شخصی محمد بندری افزون بر 12هزار جلد کتاب داشت که متاسفانه نیمی از آن  در اثر  آتش سوزی که در منزلش رخ داد، نابود شد.  بخش های زیادی از کتابی که وی درمورد تاریخ لنگرود نوشته بود؛ از بین رفت.  آرزوی سلامتی و طول عمر برای این شاعر بومی داریم تا  بتواند دوباره از نو یادداشت هایش را  مرتب و تاریخ لنگرود را منتشر نماید.

 

تهیه و تنظیم: مهری شیرمحمدی

19/4/95

تجمع رسوبات رودخانه و رشد گیاهان در پل خشتی سلاطین کیایی؛ قدیمی ترین پل خشتی گیلان در تمیجان مهجور و ناشناخته است


در یکی از روستاهای شهرستان رودسر، پل خشتی قرار دارد که قدمت آن به پیش از صفویه می رسد و یادگار حکوت سلاطین کیایی است. عرض شش متری این پل خشتی به اندازه ای است که هم اکنون یک خودرو به راحتی می تواند از روی پل عبور نماید. با اینکه پل تاریخی «تمیجان» در هشتم آذرماه سال 1354خورشیدی و به شماره 1125 در فهرست بناهای میراثی کشور به ثبت رسیده است؛ ولی برای بسیاری از گیلانیها هم ناشناخته است.

برای دیدن این پل می باید جاده قدیم املش- رودسر را طی کنید. متاسفانه هیچ تابلوی معرفی برای این اثر تاریخی با ارزش در کنار جاده وجود ندارد.  بعد از مشاهده تابلوی روستای «لگموج» به سمت لگموج و «کهنه گوراب» بروید. جاده این روستاها در امتداد رودخانه بزرگ منطقه قرار دارد.

این پل خشتی بزرگ و چند پل خشتی کوچک در همان حوالی بر روی رودخانه «پلورود» قرار دارد. پلورود یا به تلفظ فعلی «پلرود» از رودخانه های اصلی و پر آب گیلان بعد از سفید رود است که از کوهستانهای اشکورات جاری و در اراضی هموار بخش رحیم آباد رودسر عبور کرده و به دریای کاسپین می ریزد.

پل خشتی که در سال 1354ثبت ملی شد

«پل خشتی تمیجان» از جمله بناهایی است که پیش از انقلاب در فهرست بناهای میراثی کشور ثبت شده است. بر اساس پرونده ثبتی این پل، اداره فرهنگ و هنر گیلان، از سازمان ملی حفاظت از آثار باستانی ایران می خواهد تا وضعیت این پل را بررسی و گزارش نماید. « نادر ناصرالمعمار» در بیستم آبان ماه 1353  از پل «تمی جان» بازدید نموده و گزارش خود را همراه عکس و پلان معماری پل به سازمان حفاظت از آثار باستانی وقت کشور ارائه می دهد.

بر اساس گزارش «ناصرالمعمار» این پل در شش کیلومتری جنوب غربی رودسر واقع شده است.  طول پل 60متر و عرض آن 5متر می باشد و بلندی دهانه اول از سطح آب 620 سانتی متر  و بلندی دهانه دوم که مقداری از کف آن از گل پر شده است، 450 سانتی متر و  و دهانه سوم 380سانتی متر است.

بر اساس این گزارش بدنه و پایه های پل آجری و کف آن سنگفرش می باشد و پل راه ارتباطی چند روستا بوده است. براساس یادداشت های «ناصرالمعمار»، بدنه های شمالی و جنوبی پل دارای تزیینات آجری زیبایی است، از فضای زیر پل یک اطاقک ساخته اند که به دو محفظه خالی دیگر راه دارد و به نوبه خود دارای اهمیت و زیبایی خاصی است. طاق این اطاقک با ظرافت  و مهارت بی نظیری ساخته شده است.

رسوبات رودخانه4دهنه پل را مسدود کرده است

این پل، 3دهنه اصلی و 2دهنه کوچک دارد. در حال حاضر به دلیل کم شدن حجم آب رودخانه، تنها از یک دهنه  بزرگ شاهد آب دهی هستیم. بخشی از دهنه بزرگ دیگر با رسوبات پر شده و بقیه دهنه ها نیز با رسوبات رودخانه کاملا مسدود شده اند و بر روی رسوبات، گیاهان زیادی رشد کرده و قطعا همین امر موجب سستی این پل تاریخی می شود.

زیبایی این پل در انبوهی از درختان قد کشیده در بستر رودخانه پنهان مانده و  انباشت رسوبات رودخانه، فرصتی برای اهالی فراهم آورده که در حریم یک اثر تاریخی برای خود مزرعه بسازند. با مسدود شدن حریم دو سوی پل، بازدیدکنندگان تنها می توانند سنگهای صیقلی بستر  و جانپناه پل را ببینند.

قدمت پل تمیجان را به شاه عباس اول نسبت می دهند

ناصرالمعمار در گزارش ثبتی پل،  احتمال داده بنای پل مربوط به اوائل حکومت صفویه و یا پیش از آن باشد.

دکتر منوچهر ستوده، دهه 40پل تمیجان را مشاهده کرده و  بنای آن را به شاه عباس صفوی (شاه عباس اول) نسبت می دهد و می نویسد: « این پل بر سر راهی است که شاه عباس در سراسر مازندران و گیلان کشیده بود و به اردبیل متصل می شد» به گفته وی آبادانی دهکده تمیجان، مربوط به سالهای 820 هجری قمری است که به دست «سید محمد کیا» شروع شده است.

از یادداشت های لوئی رابینو، کنسول انگلیس در رشت می توان فهمید که تمیجان که به گفته رابینو، «تیمجان» هم نامیده می شده، نه روستای کوچک فعلی بلکه منطقه ای وسیع و مرکز حکومت رانکوه  بود. در سال 1839 میلادی که لنگرود ضمیمه رانکوه شد؛ مرکزیت رانکوه به لنگرود منتقل گردید و از آن زمان تمیجان شکوه گذشته خود را از دست داد. البته ویرانی تمیجان در زلزله 890هجری و ویرانی رانکوه در اثر حمله سلطان «حسام الدین فومنی» در سالهای 908 و 910 و 914، عملا آبادانی تمیجان بزرگ از بین رفت و با سقوط سلاطین کیایی در سال 1000 هجری(92-1591)، تمیجان رو به انحطاط رفت.

میرزا علی کیا، سازنده پل تمیجان و پیش از سلسله صفوی است

اما یکی از پژوهشگران تاریخ سلاطین کیایی عقیده دارد این پل نه در زمان صفویه و شاه عباس بلکه  پیش از آن و در زمان «میرزا علی کیا» احداث شده است. محمد تقی پور احمد جکتاجی، یکی از مترجمین کتاب «فرمانروایان گیلان» درباره موقعیت تمیجان دردوره سلاطین کیایی می گوید: پل تمیجان مربوط به پیش از صفویه و از آثار دوره سلاطین کیایی است.  وقتی شاه عباس کبیر بر مسند قدرت نشست، عملا کیاییان سقوط کرده بودند.

وی می افزاید: «میرزا علی کیا» از مقتدرترین سلاطین کیایی است که حوزه حکومتی خود را تا ری و تهران هم گسترش داد. در زمان حکومت وی شاهد عمران و آبادانی زیادی در منطقه هستیم. وی مالیات های موسوم به «زنه زر» و «مورده شورانه» را لغو کرد و پل تاریخی تمیجان احتمال قریب به یقین از آثار دوره «میرزا علی کیا»ست. محدوده این پل ، مرکز آبادانی تمیجان بزرگ  و مرکز حکومت رانکوه بود که حالا ما تنها به نام یک روستای کوچک می شناسیم.

مدیر مسئول دوماهنامه گیله وا خاطر نشان می سازد: سلطان محمد کیا در روز آخر ربیع الاول سال 883 هجری قمری(1477 میلادی)درگذشت و پسر بزرگش «میرزا علی» جانشین وی شد. در حالیکه سلسله صفویه 907قمری رسما اعلام موجودیت نمود.

تصویری که دکتر ستوده در دهه 40 از این پل خشتی ارائه داده، رشد بیش از حد گیاهان بر بدنه پل را در همان زمان هم نشان می دهد. ولی با توجه به پر شدن دهنه های پل از رسوبات رودخانه ای و همچنین تخریب بخشی از جان پناه ضلع جنوبی پل، بازبینی و مرمت قدیمی ترین پل تاریخی گیلان،تمیز کردن حریم پل از عوامل زیان آور گیاهی ضروری است. به دلیل اینکه برای پل، حریم حفاظتی تعریف نشده، ساکنان تمیجان حریم پل را تبدیل به مزرعه کرده اند. مزرعه ای که نشان می دهد بر اثر پرشدن رسوبات رودخانه ایجاد شده، نه اینکه ملک خصوصی باشد.

فاطمه اسماعیل پور، کارشناس ثبت و حریم سازمان میراث فرهنگی کمبود اعتبار برای مرمت بناهای تاریخی را یادآور می شود و می افزاید: به دلیل پراکندگی و تعدد بناهای ثبت شده میراثی امکان، تخصیص اعتبار برای بازبینی های دوره ای وجود ندارد و در این راستا دهیاری ها و بخشداری های می باید میراث را یاری داده و در حفاظت از بناهای ثبت شده محدوده خود همت نمایند.

وی می افزاید: میراث فرهنگی در اوایل دهه 80  نسبت به مرمت این پل اقدام نموده است. ولی با این حال تلاش می شود در اسراع وقت بازدید این پل در دستور کار قرار گیرد.

مکث؛

به دلیل رطوبت، بناهای میراثی گیلان به ندرت از دوره قاجار عقب تر می رود. این پل میراث بجا مانده پیش از دوره صفویه است و بنابراین بیش از اینها می باید مورد توجه قرار گیرد. بی تردید تعیین محدوده میراثی برای قدیمی ترین پل تاریخی گیلان و پاک کردن بستر پل از رسوبات رودخانه خیلی سریع باید در دستور کار میراث فرهنگی و یا مقامات مسئول محلی قرار گیرد وگرنه شاهد تخریب پل تاریخی تمیجان خواهیم بود.

تهیه و تنظیم: مهری شیرمحمدی 10/5/95

تاریخ بازدید دوشنبه7/4/95