گلستان اندیشه ایرانی

این وبلاگ معرفی ایران و یادداشت های علمی و پژوهشی در این راستا را هدف خود قرار داده است

گلستان اندیشه ایرانی

این وبلاگ معرفی ایران و یادداشت های علمی و پژوهشی در این راستا را هدف خود قرار داده است

به یاد سراینده منظومه بلند «یه شو بوشئوم ، روخئونه»


به یاد سراینده منظومه بلند «یه شو بوشئوم ، روخئونه»

12  آبان ماه 1310 در لنگرود به دنیا آمد.  بچگی هایش از «خَشتَه پورد» بالا می رفت و از لیلا کوه بنفشه می چید.  با بچه های آنسَرمحله و راه پُشته هفت سنگ بازی می کرد و به دسته های عزاداری قصاب محله می رفت.  فِشکالی محله را خوب می شناخت. و همین شناختها به پرتوانی قلمش در حوزه زبان و شعر گیلکی افزود.

محمود پاینده لنگرودی، دبیرستان را که به پایان برد، دانسته هایش را به رشته ی تحریر درآورد. گاه به شعر و گاه به نثر عمده نوشته هایش به گیلکی بود و نشریه « چلنگر»  پذیرای قلمش . گاه هم به وادی سیاست سرک می کشید  و گلایه هایش را  در برخی مجلات چاپ می کرد. پس از کودتای 28 مرداد ناچار شد لنگرود را به مقصد تهران ترک کرد و آن موقع بود که با اهل قلم تهران آشنا شد قلم زدن در « مجله امید»  بر غنای اندیشه اش و پرباری قلمش افزود.

تالیف در فرهنگ و فولکور گیلان در تهران

در طول سالهای اقامت در تهران زادگاهش را فراموش نکرد و تا توانست درباره فرهنگ و فولکلور گیلان تالیف و تحقیق کرد؛ خود نوشته برای آنکه بتواند افسانه ها و باورداشت های گیلان را بنگارد، برای همزبان شدن با کوه نشینان -که با یک شهری هم کلام نمی شوند- وعده بهشت داده است.

در حوزه کتابت فرهنگ زبان گیلکی، قبل از محمود پاینده ، « منوچهر ستوده» در 1332 شمسی، کتابی در 273سفحه منتشر کرد.  دومین اثر قابل معرفی، فرهنگ لغات و اصطلاحات و ضرب المثلهای گیلکی است که در سال 1355 توسط «احمد مرعشی» منتشر شد. مرعشی توانست در سال 1363 واژه نامه گویش گیلکی را هم به انضمام اصطلاحات و ضرب المثلهای گیلکی منتشر نماید.

فرهنگ گیل و دیلم، اثر برگزیده ششمین دوره کتاب سال

سومین و پرکارترین نویسنده در حوزه گیلکی شرق گیلان، محمود پاینده لنگرودی، است که در سالهای 1357 فرهنگ گیل و دیلم را برای چاپ آماده نمود ولی بحبوحه انقلاب مانع از انتشار آن شد تا اینکه در سال 1362 کتابش با حذف و اضافاتی منتشر گردید. این فرهنگ فارسی  به گیلکی تنظیم شده است.

محمد پناهی سمنانی در اولین سالمرگ پاینده می نویسد: « از نظر هنری؛ پاینده شخصیتی چند وجهی بود: شاعر، نویسنده، فولکوریست، خوشنویس و طراح.  با تاریخ هم الفتی فراوان داشت.»

 ارزشمند ترین آثار پاینده لنگرودی؛ « فرهنگ  گیل و دیلم»  است که به فارسی و گیلکی نگاشته است. « آیین ها و باورداشت های گیل و دیلم»  و « فرهنگ مثل ها و اصطلاحات گیل و دیلم » دو اثر ارزشمند دیگر در حوزه فرهنگ گیلان است . این کتابها نشان می دهد وی با وجود سالها دوری از وطن، تسلط  به زبان مادری در گفتار و نوشتار را حفظ کرده بود.  هر چند این کتابها بیشتر بر گویش شرق گیلان استوار است، اما همچنان منبع خوبی برای پژوهشگران و دانشجویان در حوزه ی زبانی و مردم شناسی است.

منظومه ی  بلند گیلکی « یه شو بوشئوم ، روخئونه»

منظومه ی  بلند گیلکی « یه شو بوشئوم ، روخئونه» ، که در رثای دوستش دکتر محمد صفری لنگرودی -که بدست ساواک در سال 1354 به شهادت رسید-  نیز  تسلط او را  به نظم  گیلکی نشان می دهد.

سمنانی درباره وزانت علمی این کتابها بیان می دارد: « پرمایگی و اعتبار فرهنگ گیل و دیلم موجب شد این کتاب در ششمین دوره کتاب سال، کتاب برگزیده شناخته شود. »

برای شما جان به زیر خاک بردم

پاینده در آخرین تک نگاری های خود در تهران و در آخرین سال زندگیش می سراید؛

سیمای لیله کوه از شقایق ها آتش می گیرد

هرکس برای یارش بنفشه می چیند

آنروز دیگر من مرده ام

آرزو به گور برده ام

آن روزگار را نمی بینم

بهار شما را نمی بینم

ولی شما زنده باشید

و تنها همین را بدانید: روزگاری پای مرا شکستند:

و استخوان دنده های مرا در جگرم نشاندند

باز هم شاد و درست بودم

و با برو بچه ها دوست بودم

آه... بچه ها! وقتی که براه شما نشستم

برای شما آتش گرفتم و برشته شدم

به خاطر شما مُردم

و جان به زیر خاک بردم

مزار« محمود پاینده لنگرودی» در زادگاهش بی نام و نشان است

 در ورودی گورستان لنگرود -که امروز در وسط شهر قرار گرفته- هیچ تابلوی معرفی  از محمود پاینده دیده نمی شود. متاسفانه کمتر کسی از آیند و روندگان در وادی مزار پاینده را می شناسند. می باید لابه لابه لای  قبور پشت در پشت هم  بارها و بارها بگردی تا سنگ مزارش را بیابی.

 در شهر هم که پرسه بزنی نه تندیسی از او می بینی  و نه بلواری به نامش. تنها سهم پاینده از بازشناساندن فرهنگ گیلان در زادگاهش، تابلوی خیابانی فرعی است که در سالهای ابتدایی پس از مرگش توسط شهرداری نصب شد.

آبان 1377 که محمود در سن 67 سالگی در تهران  به دیار باقی رفت، بیش از 17 کتاب و ده‌ها مقاله‌ی پژوهشی از وی در نشریات و مجلات و جنگ‌های ادبی و پژوهشی به چاپ رسیده بود.

بازی پاینده درفیلم مستند «قبله دار»

نادر زکی پور، شاعر و نمایش نامه نویس لنگرودی در باره وی می گوید: محمود پاینده قطعه زمینی در لیلا کوه داشت و آرزو داشت همانجا دفن شود. وقتی به رحمت خدا رفت، کانون شاعران و روشنفکران لنگرود از متولیان شهر خواستند تا بلوار منتهی به لیلاکوه را -که امروز مکان تفریحی و گردشپذیر است- به نام پاینده لنگرودی نامگذاری شود ولی اجرا نشد.

وی با ابراز تاسف از برخورد متولیان فرهنگی با مفاخر استان می گوید: کانونهای ادبی بارها خواستار نصب تندیسی از وی در شهر بودند، ولی پاینده همچنان مورد بی مهری است.چند سال پیش، اعضای کانون به همراهی گروه کوهنوردی لنگرود تندیسی از پاینده ساخته و طی یک مراسمی در صعود به قله درفک این تندیس را در درفک نصب کردند.

زکی پور که خود مراحل پایانی نگارش فرهنگ گیلکی بیه پیش را می گذراند؛ یادآور می شود: مهمترین آثار پاینده یعنی فرهنگ گیل و دیلم، متقاضیان زیادی دارد ولی دیگر تجدید چاپ نشده است. اداره ارشاد می باید حداقل فرهنگ گیل و دیلم را تجدید چاپ کند.

این نمایش نامه نویس و بازیگر بیان داشت: من و مرحوم پاینده زمانی که زنده بود در فیلم مستند « قبله دار» بازی کردیم این فیلم مستند 20 سال پیش در لنگرود اکران شد ولی دیگر به نمایش درنیامد.

مدیریت شهری برنامه ای برای معرفی مفاخر لنگرود ندارد

محمود را پس از یک دوره طولانی دوری از وطن به مهدِ کودکی اش برگرداندند و در زادگاهش لنگرود به خاک سپردند. ولی سالهاست  خاک غربت بر مزار پاینده لنگرودی نشسته است.

متاسفانه تماس های مکرر خبرنگارهمشهری با رئیس شورای شهر لنگرود و همچنین رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اشن شهر مبنی بر برنامه مدیریت شهری در زدودن این غبار بی نتیجه ماند. بنظر می رسد حتی یک فکر در حد ایده نیز تاکنون در شورای شهر برای یادمان محمود پاینده لنگرودی ارائه نشده است.

تهیه و تنظیم: مهری شیرمحمدی12/8/95

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.