گلستان اندیشه ایرانی

این وبلاگ معرفی ایران و یادداشت های علمی و پژوهشی در این راستا را هدف خود قرار داده است

گلستان اندیشه ایرانی

این وبلاگ معرفی ایران و یادداشت های علمی و پژوهشی در این راستا را هدف خود قرار داده است

از خیرات «آش چهارشنبه خاتون» تا آیین« عروس گولی»؛برکت خواهی از طبیعت، سمبل های فراموش شده در نوروز


طبق گاهشماری و تقویم زمانی دیلم قدیم، آغاز سال نو در گیلان و مازندران، در نیمه مرداد برگزار می شد. طبق این گاهشماری «آیین نوروز بل » جشن آغاز سال نو  در گیلان بود. این جشن نوروزی  در نیمه ی مرداد برگزار  و بین 13 تا 17 مرداد در نوسان بود و نوروز بل آغاز کوچ گله داران ساکن کوه بود.

با اینحال زمانی که ساکنان قدیم،  از کوه به سمت جلگه  آمده و کشاورز جلگه نشین شدند؛ همچون کشورهایی تحت نفوذ تمدن بین النهرین، آغاز سال نوی آنها با تولد طبیعت گره خورد و تقویم گیلان و مازندران هم  بر اساس فرهنگ کشاورزی تنظیم گشت.

 به مرور زمان، جلگه نشین هم آیین های سمبلیکی برای استقبال از نوروز فراهم آورد که  پیوند ناگسستنی با طبیعت دارد. پیوندی که در آن انسان به عنوان جزئی از طبیعت، سعی دارد با تکریم به عناصر طبیعیت، برکت بیشتری از آسمان و زمین برای سال جدیدکشاورزی بخواهد.

در استان گیلان،  یک ماه پیش از آغاز سال نو،  آیین های مبتنی بر  سمبل های کشاورزی  آغاز می گشت. تنوع  قومی از یک سو و گستردگی سرزمینی، موجب بوجود آمدن آیین های متنوع پیشواز نوروز در گیلان شده است. هرچند بسیاری از این آیین ها امروز متروک شده، ولی با تلاش دوستداران فرهنگ محلی، برخی از آنها تجدید حیات یافته اند.

تکم خوانی در غرب گیلان

به دلیل همجواری با استان ترک نشین اردبیل، در برخی شهرهای غرب استان گیلان هم آیین «تَکم خوانی» اجرا می شود. دکتر «حسن دادرس»، در مورد مراسم آیینه تَکم می نویسد: در این مراسم« تکم چی های آذری همراه عروسکی به نام تکم به شکل بز که دارای دسته ای است به شهرهای تالش، رضوانشهر، بندر انزلی و رشت می آمدند و با حرکت دادن عروسک ترانه شادی  و بهاری می خواندند.»

نویسنده  کتاب فرهنگ عامه گیلان ادامه می دهد: «عروسک  آینه تکم از جنس چوب بوده و به شکل بز می باشد که پاهای آن متحرک می باشد. در دو طرف این عروسک آینه های کوچکی می چسباندند و با تکه های پارچه و منجوق و پرک رنگین تزیین داده می شود. به دلیل وجود این آینه ها به آن آینه تکم می گویند. عروسک تکم بوسیله چوبی به طول نیم متر از سوراخ تخته ای دایره شکل می گذرد که با حرکت دست تکم چی کنترل می شود.»

نوروزی خوانان فانوس بدست

«مومن منفرد»، سردبیر «هفته نامه شریف»، در مورد یکی از رسوم رایج در تالش می گوید: یکی از رسوم  استقبال نوروز در تالش، نوروز خوانی است؛ بدین صورت که دو نفر یا بیشتر در شب های آخرین ماه سال با داشتن چراغی (فانوس چرا) به تک تک خانه های محله رفته و نوروز نامه هایی که در برگیرنده شادی، مدح امامان، یا سوگ فردی خاص و... است؛ می خواندند. نوروز خوانها معمولا با خواندن آوای« بهار آمد/ خوش آمد...» آمدن بهار و عید نوروز را به همه نوید می دهند. پس از اتمام اشعار بهاریه ، بزرگتر خانه،  هدایایی نظیر پول، حلوا، جوراب و را  به نوروزی خوانان اهدا می کند.

«منفرد» در مورد آیین های چهارشنبه سوری در شهرهای تالش زبان، یادآور می شود: به این رسم در تالش «کولی کولی چارشنبه» می گویند. تالشان با گذاشتن کوهه های  کلش  و آتش زدن و پریدن از روی آن در آخرین روز از چهارشنبه سال،  رسم دیرین  ایران زمین را بر پا می دارند. هنگام پریدن از روی آتش،  مادران  بچه های خردسال خود را بغل کرده  اشعار این روز را به زبان زیبای تالشی می خوانند.

نویسنده کتاب « تالشی مَسله ان»، از سنت «حلوا سازی» هم در تالش یاد می کند و توضیح می دهد: نوعی حلوای محلی در ماسال و شاندرمن ساخته می شود. معمولا مادربزرگ ها که در این کار مهارت دارند؛ به کمک دیگر اعضای خانواده حلوای مخصوص درست می کنند.  برشته کردن آرد و مات کردن شکر، مهارت خاصی می خواهد که از عهده زنان باتجربه برمی آید.  آرد برشته شده را در شکر  «مات آکرده » مخلوط کرده وخوب چنگ می زدند سپس گلوله هایی به اندازه یک تخم مرغ بر می داشتند  و بوسیله یک شیشه ته صاف، گلوله ها را پهن کرده و داخل حلوا را با مخلوطی از مغز گردو، زیره، زرد چوبه و دارچین پر می کنند  وآن را به شکل مستطیل یا مربع تا میکنند.

منفرد از دیگر حلواهای محلی نام  پخته شده در تالش نام می برد و تصریح می کند: حلوای ضیابری، تونییه حلوا، دنگییه حلوا و .. از دیگر شیرینی هایی بود که برای سفره نوروز آماده می کنند. در گذشته، این آماده سازی ها بصورت دسته جمعی بود  و زنان تالشی هنگام ساخت حلوا خاطرات گذشته، نقل ها، ضرب المثل ها و چیستان های تالشی را باز خوانی می کردند و همین فرهنگ یاوری، باعث انتقال فرهنگ محلی به نسل های جدیرتر می شد.

  

خرس بونی، حرکات نمایشی خرس های گیلان

مهندس فرامرز کوچکی زاد هم از مراسمی یادمی کند که امروز دیگر کاملا متروک شده است؛ «خرس بونی» آیین نمایشی بود که بوسیله یک خرس تعلیم دیده انجام می شد. ظاهرا خرس تعلیم دیده ای را در محلات می گرداند و خرس در میان تماشاچیان، حرکت های نمایشی انجام می داد. گویا برخی صاحبخانه ها در جلوی خرس مقداری پلو می ریختند و بعد عده ای پلوی نیم خورده  خرس را به بچه های لاغر می دادند و اعتقاد داشتند که بچه چاق می شود.

گل کاری و گیل الاوه کف و دیوارها

کوچکی زاد، ازمراسم «گل کاری» یا «گیل اَلاوه» هم یادمی کند؛ 15 تا 12 روز مانده به نوروز مردم کف اتاق ها را با گل رس آمیخته با پوست برنج، لایه گذاری می کردند تا کثافات از بین برود و کف اتاق هموار گردد.

حصیر شوری و گل مالی دیوارهای گلی قدیمی تقریبا در همه جای گیلان رواج داشت و برگرفته از سنت خانه تکانی پیش از سال نو بود. هیزم که عمده ترین سوخت خانه ها بود، موجب سیاه شدن فضای داخلی خانه می شد. گل کاری خانه ها برای زودن سیاهی ها واجب بود.

شال اندازی در صومعه سرا

در روستاهای صومعه سرا، مراسم « شال اندازی» و یا «آیینه طاق دونی» رایج  بود. این آیین که شبیه قاشق زنی استان های مرکزی است، مخصوص  نوجوانان و جوانان محلات بود که بصورت ناشناس از اهالی هدیه دریافت می کردند. بدین صورت که، آیینه ای را با پارچه های رنگی و یا گیاه کیش (شمشاد) که همیشه سبز بود تزیین می کردند و آیینه را داخل خانه می انداختند و صاحبخانه هم هدیه ای به آیینه می بست و بیرون خانه می گذاشت.

عروس گولی و رابچره

یک مردم شناس هم در مورد آیین عروس گولی می گوید که تقریبا در همه جای گیلان رواج داشته است. «هوشنگ عباسی» در مورد این آیین توضیح می دهد: «عروس گولی» آیین نمایشی مخصوص جلگه نشین هاست و معمولا با  موزیک و کمدی همراه بود. اعضای نمایش ؛ یک غول و یک پیرمرد و دو نوجوان که خود را به شکل «کاس خانم» و «ناز خانم» در می آوردند و ترانه های عروس گولی را در حین اجرا می خواندند. این نمایش با موسقی سرنا و نقاره و بعد از غروب خورشید آغاز می شد و گروه نمایشی، در محلات مختلف به راه می افتادند و یک عده تماشاچی هم معمولا همراهیشان می کردند. غول کلاه حصیری به سر داشت و صورتش را سیاه می کرد و با رقیب خود که پیرمرد بود، می جنگید.

سردبیر ماهنامه ره آور گیل، «رابچره» را از دیگر نمایش های آیینی پیش از نوروز در رودبار نام برده و می افزاید: رابچره مخصوص دامداران بود، معمولا جوانی در پوست بز یا پوست آهو  می رفت و گروه نمایشی با گرداندن آن در محلات، شعرهای مخصوص می خواندند.

آیین «بره اندازی» در مناطق رودبار برگزار می شد؛ پیشانی بره ای را با پارچه های رنگین می آراستند و چند نوجوان در مناطق مختلف به راه افتاده و وارد خانه هایی می شدند که در آن زمان دیوار و یا حصاری نداشت. نوجوانان بره را آهسته داخل خانه می انداختند و صاحب خانه که می دانست این بره پیک نوروزی است، هدیه ای  به گردن بره بسته و  به بیرون خانه هدایت می کرد.

خیرات آش چهارشنبه خاتون با سبزیهای خودرو

نویسنده کتاب «آیین های سنتی در گیلان»، از پخت نوعی آش در شب چهارشنبه سوری نام می برد، که سبزیجات آن گیاهان خودرو بوده است. هوشنگ عباسی،یادآور می شود: در گذشته مردم در شب چهارشنبه سوری، آشی درست می کردند که به آن « چهارشنبه خاتون» می گفتند. این آش با استفاده از سبزی های محلی تهیه می شد. مردم جلگه نشین، 7  نوع گیاه محلی و کوه نشین ها 40 نوع گیاه را از کوهستان های اطراف جمع کرده و با آن آش درست می کردند و به نیت خیرات بین دیگران توزیع می کردند و عقیده داشتند این خیرات موجب برکت به زندگی آنها می شود.

صید ماهی از رودخانه ها

 صید ماهی های کوچک برای سفره نوروز، هم از شادی های کودکانه در پیش از نوروز بود. وجود رودخانه های پر آب در گیلان، این امکان را برای کودکان و نوجوانان فراهم می کرد. «خلیل سلیمی»، نویسنده کتاب تاریخ فرهنگ شرق گیلان  نیز در این باره می نویسد: « بچه های محله از دختر و پسر از رودخانه و جویبار، یکی دو قطعه « کولی» و ماهی کوچولو صید می نمودند و در تنگی شیشه ای نگهداری می کردند و باورشان بر این بود که در هنگام تحویل سال، ماهی  از آب تنگ بیرون می جهد و لحظه تحویل سال نو را خبر می دهد.»

پخت نان های محلی

پخت انواع نان محلی در استان نیز مهمترین مشغولیت زنان گیلانی بود. «بِپُختَه لاسئِه نون»، «نان خُلفه» و «نان کِشتا»، « نان لاکو» نان هایی بود که غالبا در همه خانه ها پخته می شد. «احترام حسین پور»، یکی از زنان سالخورده لنگرود در مورد  نان پزی زنان کدبانو می گوید: چیدن انواع نان های محلی در سفره نوروز کاملا متداول بود. وقتی خانه تکانی عید تمام می شد، معمولا زنهای فامیل دور هم جمع شده و هر روز برای یکی نان می پختند. بعمل آوردن خمیر  بپخته لاسه نون  بسیار مشکل است و از عهده یک نفر برنمی آید. ترکیب این نان تماما آرد برنج است که ابتدا با آب خمیر کرده و سپس به صورت گلوله هایی کوچک و میان تهی در می آورند. گلوله های خمیر را  در آب در حال جوش انداخته و بعد از چند دقیقه بیرون می آوردند و داغ داغ توسط چند نفر ورز داده می شود. بعد از آن خمیر را در اندازه های کوچک درآورده و پهن می کنند و روی سفال مخصوص که به آن «تُوئه» می گویند، می پزند.

 نان برنجی دیگری هم در شرق گیلان پخته می شود که رنگ آن زرد متمایل به سرخ است و برخلاف دیگر نان های محلی کاملا خشک بوده و مانند بیسکویت خرد می شود. این نان مخصوص تالش محله، روستایی نزدیک دیزبن است و برخلاف بپخته لاسئه نون ماندگاری بیشتری هم دارد به همین دلیل نزدیک سال نو طرفداران بیشتری دارد.

دَس حلوا و مُورغانه رنگ کودن

یکی از نویسندگان کومله نیز از پخت نوعی حلوا با آرد برنج در شرق گیلان می نویسد. حسین شهاب، در مورد پخت « دَس حلوا»  پیش از نوروز می نویسد: مقداری آرد برنج را در سینی مسی ریخته و با کمی روغن، تفت می دادند. شکر و ادویه را هم اضافه کرده و سپس خمیر سفت شده را با یک سنگ پهن بزرگ صاف می کردند. روی حلوا را با مغز گردو و دیگر مخلفات پوشانده و به شکل لوزی می بریدند. دس حلوا از شیرینی هایی بود که حتما در سفره های نورزو شرق گیلانی ها پیدا می شد.

وی در مورد سنت «مُورغانه رنگ گودن» برای سفره نورز هم می نویسد: « تعدادی تخم مرغ یا تخم اردک را برای بچه ها فامیل کنار می گذاشتند و برای رنگ کردن آن از پوست پیاز قرمز استفاده می کردند.

در بیشتر آیین های نامبرده ، پیوستگی انسان با یک یا چند عنصر طبیعت به چشم می خورد. در تمام ایران، آیین های نوروزی، با فرهنگ کشاورزی و معیشتی مردم گره خورده است. آیین هایی که نیاز انسان به طبیعت را به تصویر می کشد. در همه این آیین ها، چه پیشواز نوروز و چه بعد از سال نو و تا سیزده فروردین، مهمترین پیام حفظ طبیعت است. پیامی که امروز کمتر بدان توجه شده و تنها برخورداری صرف از طبیعت مشاهده می شود.

تهیه و تنظیم: مهری شیرمحمدی 21/12/94

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.